
به گزارش خبرگزاری برنا ، حدود یک سال قبل بود که دختر 20 ساله ای به نام مهین پای سفره عقد نشست و به تقاضای ازدواج محمد «بله» گفت.
آن روز در میان هلهله و شادی نزدیکان و اقوام دو خانواده، مراسم عقدکنان با پخش شیرینی و نقل و نبات آغاز شد و این گونه دوران نامزدی آن ها رنگ و بوی عاشقانه گرفت اما در این میان عروس جوان رازی را پنهان می کرد که قبل از آن دوست داشت به خواستگاری جوان دیگری که مدعی ازدواج با او بود، پاسخ مثبت بدهد! با وجود این سرنوشت به گونه ای دیگر رقم خورد و دختر 20 ساله برای خوشبختی خود پای سفره عقد جوان دیگری به نام «محمد» نشست ولی نتوانست خواستگار سابق اش را به تند باد فراموشی بسپارد.
حدود یک سال از دوران نامزدی این زوج جوان سپری شده بود که خانواده ها تصمیم گرفتند زوج جوان را سر و سامان بدهند تا آن ها نیز زندگی مشترک خود را زیر یک سقف در دنیای شیرین عاشقانه سپری کنند. بدین ترتیب مراسم ازدواج آن ها حدود 20 روز قبل و با دعوت گسترده از مهمانان و اطرافیان با شکوهی خاص برگزار شد و خانواده های طرفین همه تلاش خود را برای آغاز زندگی رویایی این زوج به کار بردند و این گونه عروس و داماد جوان پا به خانه بخت گذاشتند و زندگی مشترک را در شهر خاش آغاز کردند.
هنوز 20 روز از برگزاری مراسم ازدواج آن ها نگذشته بود که پدر داماد، عروس خود را به خانه اش در زاهدان دعوت کرد تا پای به مهمانی خوشبختی بگذارند اما طرح نقشه ای شوم، این مهمانی را به سوی تاریکی و وحشت سوق می داد. «الف- د» (خواستگار سابق نوعروس) که با توسل به ترفندهای حیله گرانه، توانسته بود از طریق خواهرش، نوعروس مذکور را فریب دهد، نقشه هولناک جنایت اسیدی را برنامه ریزی کرد.
اگرچه نوعروس جوان در تنگنای فریب و نیرنگ قرار گرفته بود اما سعی داشت در برابر «مدعی خواستگاری» مقاومت کند. او که هنوز با خواهر خواستگار سمج در ارتباط بود طوری رفتار می کرد که «الف- د»احساس می کرد هنوز نوعروس جوان دل در گرو عشق او دارد و در این میان «تازه داماد» مانع اصلی است به همین دلیل نقشه شیطانی وحشتناک خود را به اجرا گذاشت تا این گونه چندین خانواده را به سوی تباهی بکشاند.
این جوان 23 ساله که دچار وسوسه های شیطانی برای ارتکاب جنایت اسیدی شده بود با ترفندی خاص متوجه شد که عروس و داماد جوان مهمان پدر داماد در زاهدان هستند. او سپس با تهیه بطری حاوی اسید، در نیمه های شب به سوی منزل پدر تازه داماد به راه افتاد. زمانی که همه اهالی منزل در خواب شیرین بودند ناگهان او بطری حاوی اسید را در حالی روی پیکر خواب آلود تازه داماد خالی کرد که مقدار اندکی از اسیدها نیز روی پاهای نوعروس ریخت.