به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ دکتر هوشنگ ماهرویان در این برنامه گفت: استبداد، روشنفکریِ دموکراتیک به وجود نمیآورد، استبداد ذهنِ روشنفکری اپوزیسیون را هم ذهنِ استبدادی میکند. استبداد مخالفینِ خودش را هم مستبد پرورش میدهد.
ماهرویان مدعی شد: هیچ کشوری در انزوا توسعه پیدا نکرده است ما برای توسعه پیدا کردن نیازمندِ روابط جهانی گسترده هستیم، الان مدام میگویند «سرمایهگذاری خارجی»، من معتقدم سرمایه مغزی همچون فیل دارد، قلبی همچون بره و پاهایی همچون آهو؛ به محض اینکه بترسد، فرار میکند ولی روابط درست سیاسی و اقتصادی باعث میشود جامعه رشد کند.
این نویسنده و پژوهشگر مسایل تاریخ روشنفکری و سیاسی اظهار داشت: باید بتوانیم تفکر غیر را در کنار خودمان بپذیریم، اندیشه اسطورهای را کنار بگذاریم و مانند گالیله بین علم و ایمان تفکیک کنیم، ولی در دهه 40 این کار را نکردیم؛ در صورتی میتوانید تاریختان را تداوم ببخشید که در بسیاری از بخشها به گسست برسید. ما در دو انقلابی که در قرن بیستم داشتیم ـ چه انقلاب مشروطه و چه انقلاب 57 ـ همه تفکیک قوا را پذیرفتیم، تفکیک یک چیزِ پذیرفتهشدۀ جهانی است.
فضلینژاد در واکنش به ماهرویان گفت: یک نگاهِ کاریکاتوری ما در جامعۀ خودمان نسبت به تاریخ غرب پیدا کردیم که برخی از روشنفکران ما بیشتر از اینکه در بسترِ فرهنگ خودشان دنبالِ الگو باشند، سعی کردند به فرهنگ غربی ارجاع بدهند. اینکه روشنفکری بتواند به دردها و دغدغههای روزمره مردم بپردازد و صدای مردم بشود ولی روشنفکران ما صدای مردم نبودند. روشنفکران ما در طول سالیان متمادی اینقدر بحثهای تئوریکِ سرگیجهآور تکرار کردند که مردم خسته شدند.
ماهرویان در تأیید این سخن گفت: روشنفکران ما اسطورههایش را کنار گذاشته و اسطورههای مارکس و لنین را جای آنها گذاشته؛ ذهن لیبرالها هم اسطورهزدایی نشده است.
وی در پاسخ به این پرسش که در این شرایط آیا امیدی به روشنفکران است، گفت: روشنفکری ما مباحث اساسی ما را نفهمیده است. روشنفکری باید متحول شود، تحولش هم در اثر این تحولاتی است که در جامعه رخ میدهد. روشنفکر وقتی مینشیند مینویسد باید ببیند در چه محیطی زندگی میکند.
ماهرویان به افزایش اختلاف طبقاتی در جامعه اشاره کرد و خطاب به فضلینژاد گفت: امیدوارم با این برنامههایی که شما میگذارید کاری بکنیم که این فضا باز شود، اختلاف طبقاتی به شدت در جامعه ما زیاد شده است، وقتی این موضوعات عنوان شود، دیگر نمیرود زیر پوستِ شهر و یکدفعه تبدیل به آتش شود، این را بیان کنیم که آقای روحانی لباس شخصی بپوشد برود دروازه غار، ببیند چه خبر است! ببیند چقدر با ولنجک و فرمانیه متفاوت است! در فرمانیه یک پارکینگ خودرو 400 میلیون خرید و فروش میشود، این 400 میلیون در دروازه غار چه نقشی دارد؟! این اختلاف را ببینید.