
روزی که مجید خدابخش، اردبیل را از اکبر نیکزاد تحویل گرفت؛ هیچ چیز برایش ایدهآل و آرمانی نبود. چشمانداز توسعه اردبیل از محمود احمدینژاد تا مجید خدابخش، تصویری متفاوت از اوتوپیای وعده داده شده و آرمانی اردبیلیها را نشان میداد و هفت استاندار با هفت سلیقه متفاوت از هم، اردبیل را مدیریت کرده بودند.
شاید همان روز که هواپیمای خدابخش از روی آسمان اردبیل، به زمین ننشسته دوباره به تهران بازگشت و معارفهاش چند روزی عقب افتاد؛ عیار کار بیش از پیش به دست خدابخش آمد. او میراثدار استاندارانی بود که با کمی ارفاق نمره ناپلئونی میگرفتند. خدابخش افق توسعه اردبیل را بر محور «مگاپروژههایش» تعریف کرد و اقداماتی در ارتقا و توسعه زیرساختها انجام داد، اما درد کهنه اردبیل در توسعه، تومور بدخیمی است که درمانش جراحیهای بیشتری را میطلبید.
شاید اکبر بهنامجو همان روزی که به ساختمان وزارت کشور برای مصاحبه دعوت شده بود، همه اینها را بهتر از دیگر دوستانش میدانست. او پیشتر، هفت سال معاون عمرانی اردبیل در دولت اصلاحات بود؛ و به نوعی اردبیل را وجب به وجب میشناخت. اما نام بهنامجو یک شاخصه ممتاز داشت که نظر وزارت کشور را سفت و سخت به سمت او جلب کرد.
مهندسی که کلاسیک فکر نمیکند و آنقدر پردل و جرات است که از ریسک کردن واهمهای ندارد، دستی در سخنوری ندارد و کمتر حرف میزند، شخصیتاش پیچیده نیست،قدرت بالایی در چانه زنیها دارد و در عین حال اقتداری نرم در تصمیمگیریهایش دارد. اینها مزایای نسبی بهنامجو هست که البته هر یک از این ویژگیها را استاندارن پیشین هم به نوعی داشتند؛ ولی تجمیع این موارد در هیچ یک از آن هشت نفر به این گونه و به یکجا نبوده است. اگر کاراکتر عملگرا و میدانی بودن بهنامجو را هم به آن موارد اضافه کنیم، او همه آنچه را که استاندار نهم اردبیل را به «معمار توسعه اردبیل» تبدیل کند، را داراست.
اما شرایط و همه چیز برای بهنامجو خوب و عالی هم نیست. او راه دشواری را پیش رو دارد؛ یک جاده ناهموار با گردنههایی پر پیچ و خم و چرخهایی که در سربالایی توسعه بدجور گیرپاژ کرده است. اینجاست که ریسکپذیری و عملگرایی بهنامجو بیش از پیش بکار میآید. آنچه که میتواند در مقام پاشنه آشیل هم عمل کند.
جایگاه بهنامجو در مسند استانداری باید تیپ او را خواسته یا ناخواسته به سمت و سوی چهارچوب گفتمانهای سیاسی میکشاند، اما او گفتان خاص خودش را دارد. شاکله گفتمان بهنامجو بر اساس پراگماتیسم خاصی شکل گرفته که در یک سال گذشته نمودی تمام عیار از آن را ارائه داده است. هر چند که برخی معتقدند همین تیپ و تمی که بهنامجو دارد میتواند پاشنه آشیل او در پیشبرد رویکردهای سیاسی استان باشد؛ اما بهنامجو نشان داده که از یک کاراکتر ممتاز در حوزه سیاستورزی هم بهره میبرد و چندان رابطه ای با محافظهکاری و تعارفات ندارد. اویک «اقتدار نرم» دارد و کمتر اموری است که اراده کند و بر زمین بماند.
شخصیت بهنامجو به گونهای است که در پی ستاره شدن در فضای رسانهای نیست. او یک علمگرای تمام و کمال است. اول صبح و درست در ساعاتی که خیلیها هنوز در خواب هستند، به بازدید میرود و میخواهد وجب به وجب خاک اردبیل در ضیافت توسعهای که مد نظر دارد سهیم کند. برای اردبیل یک بهنامجوی پرانرژی و خستگی ناپذیر لازم بود تا تحرکی اساسی به چرخ دندههای توسعه ببخشد. حال همه شرایط برای «یک جاودانگی رویایی» آماده است و به نظر میرسد که سختیهای راه چندان برای بهنامجو سنگین و صعبالعبور هم نیست.