
به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، به نقل از روابط عمومی انجمن اندیشه و قلم، وی در معرفی این جریانها به به تندروها و افراطیونی که به سفارت انگلیس حمله کردند، نقش شیخ حسن کردمیهن در اشغال و آتش زدن سفارت عربستان و افرادی نظیر حسن عباسی که سخنانش رگههایی از افراطیگری شبیه مجاهدین خلق دارد، اشاره کرد.
باقری در این نشست که به همت انجمن اندیشه و قلم برگزار شده بود، گفت: اگر در یک جمله بخواهم آیتالله منتظری را وصف کنم ایشان را عالم ربانی مینامم. اما عالم ربانی بودن با اینکه کسی در مسند حکومتی و رهبری انقلاب قرار گیرد فرق دارد.
این مستندساز و پژوهشگر با بیان اینکه «این اولین سخنرانی سیاسی من بعد از 40 سال سکوت است»، گفت: در خرداد ماه سال 59 که ما دو نفر بعد از یک سال کار خبرنگاری از افغانستان به ایران بازگشتیم به دلیل اطلاعاتی که داشتیم مورد استقبال قرار گرفتیم سپس ما را به سیدمهدی هاشمی معرفی کردند. تنها خاطرهای که از او داشتم مربوط به محاکمه قبل از انقلاب ایشان بود. اولین ملاقات ما در تیرماه سال 59 بود. ما در طبقه دوم ستاد مرکزی سپاه پاسداران با سیدمهدی هاشمی که مسئول روابط عمومی سپاه بود ملاقات کردیم. ایشان بعدا گفتند با بودن شما میتوانیم واحد نهضتهای آزادیبخش را تأسیس کنیم. همه شخصیتهای آن دوران آرزو داشتند با سیدمهدی هاشمی یک ملاقات داشته باشند. اما او تنها بر امام خمینی، آیتالله هاشمی و میرحسین موسوی نتوانست نفوذ کند.
باقری اضافه کرد: همه علما تأسیس این واحد نهضتهای آزادیبخش را تأیید کرده بودند بنابراین ما اساسنامه را نوشتیم. سیدمهدی هاشمی آخر هفتهها یعنی شبهای پنجشنبه با آیتالله منتظری ملاقات داشت و همیشه در شورای واحد نهضتها تأکید میشد که در همه موارد با آیتالله منتظری مشورت میشود و رهنمودهای ایشان را میگیریم. در واقع آیتالله منتظری حکم پدر معنوی واحد نهضتها را داشت.
او با یادآوری جنگ ایران و عراق گفت: وقتی عراق به ایران حمله کرد بحث نهضتها داغتر شد و این مسأله باعث شد شخصیت سیدمهدی هاشمی قدرتمند شود. به جرات میگویم عموم شخصیتها و ارگانهای مطرح تحت تأثیر سیدمهدی هاشمی بودند. آقای محسن رضایی مسئول واحد اطلاعات سپاه بود اما در جلسات خاص در مقر واحد نهضتها در منطقه اختیاریه تهران شرکت میکرد. تمام شخصیتهای آن زمان آرزو داشتند یک ملاقات با سیدمهدی هاشمی داشته باشند. اما سه شخص بودند که مهدی هاشمی نمیتوانست روی آنان نفوذ داشته باشد.
باقری تصریح کرد: یکی از این اشخاص حضرت امام بود. سید مهدی در شورای سپاه پاسداران عضو بود و به محضر امام میرسیدند اما امام توجهی به او نمیکرد. گزارشهایی که ما از نهضتها خدمت امام میدادیم معمولا مورد توجه قرار نمیگرفت. به درخواستهای ما برای ملاقات هم هیچگاه جواب مثبت داده نشد.
او افزود: دومین فرد آیتالله هاشمی بود. من عضو واحد نهضتها بودم و از نزدیک در تصمیمات حضور داشتم. ما در واحد نهضتها حتی یک بار نتوانستیم با آیتالله هاشمی ملاقات کنیم. هر چند شخصا در زمستان سال۶۰ در رابطه با فیلم غازیان افغان محصول مستند از مبارزات ملت افغانستان در مقابل حمله ارتش سرخ شوروی سابق، با شخص مرحوم هاشمی ملاقات کردم.
باقری در بیان سومین شخصی که سیدمهدی هاشمی نتوانسته بود بر او نفوذ کند، از میرحسین موسوی نام برد و گفت: به عنوان شهادت تاریخی میگویم بارها سعی کردیم با گزارش دادن خاص به ایشان از کمکهای مالی دولت استفاده کنیم اما سابقه سیدمهدی برای ایشان هضم نشده بود.
میگفت باید دوزاری امام را جا بیندازیم!
او با بیان اینکه اصطلاح همیشگی سیدمهدی هاشمی درباره امام خمینی این بود که «ما باید دو زاری امام را جا بیندازیم»، گفت: با این حال سیدمهدی هاشمی هر هفته خدمت آیتالله منتظری میرفت که این ملاقاتها در کنار اظهارات درباره امام برای ما سؤالبرانگیز شده بود. من در سال 61 گزارشی نوشتم که سیدمهدی هاشمی به شخصیت آیتالله منتظری به شدت لطمه میزند. یک نسخه از این گزارش را برای آیتالهل خامنهای رئیس جمهوری وقت، یک نسخه به میرحسین موسوی نخست وزیر و یک نسخه هم برای فرمانده سپاه فرستادم. بعد از چند وقت ورق برگشت و واحد نهضتها در آستانه انحلال قرار گرفت. در این زمان با حکم سپاه برای اخذ مقری از واحد نهضتها مراجعه کردم اما دارودسته سیدمهدی هاشمی با من تسویه حساب فیزیکی کردند؛ به طوری که بشدت مورد ضرب و جرح قرار گرفتم و برای تعیین جراحت به پزشکی قانونی رفتم. من به دادستانی سپاه پاسداران شکایت کردم اما یک هفته بعد پرونده من، مفقود شد و گفتند برو پی کارت.
باقری افزود: سیدمهدی هاشمی به اعتبار چه کسی آن کارها را انجام میداد؟ جز به اعتبار آیتالله منتظری و زیر پوشش بیت ایشان؟ سیدمهدی هاشمی بعد از انحلال واحد نهضتها قدرتش نه تنها کمتر نشد، بیشتر شد. اینها را به اعتبار چه کسی داشت؟ آیا نمیشد در بیت آقای منتظری پالایشی صورت گیرد؟ در حالی که آیتالله منتظری تا لحظه آخر از ایشان حمایت کرد و از این حمایت هم لطمه دید.
او از وجود زندان واحد نهضتهای آزادیبخش زیر نظر سیدمهدی هاشمی سخن گفت و اظهار کرد: واحد نهضتها زندان داشت، در همین تهران در مقر اصلیاش زندان داشت.
این پژوهشگر افزود: حرف سیدمهدی هاشمی این بود که امام دیر یا زود از دنیا میرود. این جمله را هم میگفت که سه نفر کشور را اداره میکنند؛ آیتالله خامنهای، آیتالله هاشمی و سیداحمد خمینی که ما باید با اینها مقابله کنیم.
باقری با اشاره به برخورد انجام شده با خود گفت: من با حکم و نامه سپاه مراجعه کرده بودم اما با فحاشی ناموسی و ضرب و شتم عوامل ایشان مواجه شدم در حالی که مسئول افغانستان سپاه پاسداران در آن سال بودم.
وی با اشاره به مقطع انحلال واحد نهضتهای سپاه گفت: در آن زمان بعد از انحلال واحد نهضتها سه موضوع لبنان، عراق و افغانستان برای سپاه باقی ماند و بقیه به آقای سالک اصفهان در وزارت خارجه تحویل داده شد.
لو دادن ماجرای مک فارلین کار منافقین بود، نه مهدی هاشمی
باقری با اشاره به موضوع مک فارلین گفت: میگویند این قضیه را سیدمهدی هاشمی لو داد، در حالی که اصلا به او ارتباطی نداشته و او در آن مقطع در زندان بوده است. مک فارلین ۱۴ خرداد ۶۵ به ایران آمده است. ۲۰ مرداد ۶۵ حادثه انتقال مواد منفجره در مکه اتفاق میافتد و مهرماه ۶۵ هم سیدمهدی هاشمی دستگیر شده است. ۱۲ آبان ۶۵ روزنامه الشراع لبنان داستان را افشا میکند. اما یک چیزی را نمیدانید که باید بدانید.
وی اظهارکرد: با سقوط صدام ۳۰۰ ساعت فیلم از اتاق جنگی که با همکاری منافقین در سازمان امنیت عراق درست شده بود به دست ایران افتاد. این فیلم ها را دو سال با دقت مورد بررسی قرار دادیم و شخصا ترجمه کردم. با نظر ژنرال حبوش، رئیس سازمان امنیت عراق در اتاق مذاکره با منافقین، دوربین مخفی گذاشته بودند. از۲۰ سال مذاکرات منافقین با سازمان امنیت عراق فیلم گرفته میشود. من دو سال زحمت کشیدم و همه را پیاده و تدوین کردم، اما تلویزیون جمهوری اسلامی حاضر نشد همه آن را پخش کند.
وی با اشاره به محتوای مذاکرات منافقین در این فیلمها گفت: ترورها، اختلاف انداختن بین علما و چنین مواردی در جلسات آن اتاق وجود دارد. آیا از این اسناد معتبرتر هست؟ اینکه از اتاق صدام مذاکرات ژنرال حبوش با مسعود رجوی را دربیاورید. ترور صیاد شیرازی در این موارد هست. در جایی دیگر میگویند باید موشک ببرید داخل ایران و همزمان با پرواز هواپیمای عراقی از داخل کشور شلیک کنید. معلوم نیست چه تعداد از موشکها کار آنها بوده است. اسرایی که در عراق دستگیر میشدند، اول در اختیار منافقین قرار میگرفتند و اطلاعات آنها تخلیه میشده است. در یک جلسه پرسیده میشود این اطلاعات جبهه برای چند ساعت قبل است؟ میگویند پنج ساعت قبل. از این رو شما در این مسائل و توطئهها جایی را هم برای منافقین باز کنید.
اختلاف افکنی بین علما و شخصیتها برنامه منافقین بود
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: آقای منتظری از قتلهای سیدمهدی هاشمی خبر نداشتند. بینی و بینالله میگویم که ایشان یک عالم ربانی است. اما ایشان فریب سید مهدی هاشمی را خوردند. بخشی از فیلم های منافقین درباره اختلاف انداختن بین مراجع و علما است. وقتی قضیه مک فارلین اتفاق افتاد، امام در جریان جزئیات پرونده مک فارلین بود. منافقین اولین جریانی هستند که آن را لو می دهند. درحالی که سیدمهدی هاشمی در آن زمان زندان بود.ما نباید از آیت الله منتظری تصویر منافق بسازیم.
باقری با اشاره به کتاب «تماس، یک پروژه ناتمام از ۱۳۶۴ تا ۱۳۹۴» که بدون اسم نویسنده چاپ شده گفت: این کتاب تاریخ سی سال قبل را عوض کرده است.
وی با اشاره به شرایط حساس پایان جنگ گفت: در ۱۷ خرداد ۶۵ رجوی از پاریس اخراج می شود. چون روابط ایران با خارجی ها بهتر شده بود و رجوی مجبور می شود به عراق برود. در سال ۶۷ با هواپیمای عربستانی ها به مکه می رود و با شیوه اهل سنت ، عمره انجام می دهد. ما بچه های انقلاب نمی پذیریم که بخاطر مسایل سیاسی همه چیز را فدا بکنند. اگر امثال آقای احمد منتظری هایی در حدی موثر بودند، ما نزدشان می رفتیم و خطرات متوجه به آیت الله منتظری را گوشزد می کردیم. اما اینک ایشان( شیخ احمد منتظری) مطالب بی پایه مربوط به آن زمان بر زبان می آورند که هیچ سنخینی با شرایط آن زمان ندارد.
او در پایان تاکید کرد: من می خواهم از دل این جریانات نیروهای خود سر را بشناسند و ببینند الان چه کسانی هستند که باید سی سال دیگر آن ها را تحلیل کنیم.
وی در معرفی این جریانات به به تندروها و افراطیونی که به سفارت انگلیس حمله کردند، نقش شیخ حسن کرد میهن درآتش زدن سفارت عربستان و افرادی نظیر حسن عباسی که سخنانش رگه هایی از افراطی گری شبیه مجاهدین خلق دارد، اشاره کرد.