به گزارش خبرگزاری برنا، ناصر رضاپور در یاداشتی نوشت، ایران یکی از پنج کشور برخوردار از بیشترین تنوع اقلیمی در جهان و یکی از ذخیرهگاههای متنوع زیست کره زمین است. منطقه ارسباران یا قرهداغ در استان آذربایجان شرقى در شمال غربى ایران، یکی از 9 ذخیرهگاه ارزشمند زیست کره کشور به شمار میآید.
جنگلهای ارسباران که با 130 هزار هکتار وسعت از شهرت جهانی برخوردار است، دارای1000 گونه گیاهی و 300 گونه جانوری است. این منطقه به دلیل داشتن تنوع گونههای گیاهی و حیاتوحش متنوع، کمیاب و منحصر به فرد، از سوی یونسکو در سال 1976 به عنوان «ذخیرهگاه زیست کره زمین» معرفی شده است.
موقعیت استراتژیک و ژئوپولتیک منطقه ارسباران و همچنین مرزی بودن این منطقه و زیستگاه بینالمللی آن، اهمیت منطقه ارسباران را دو چندان کرده است، برهمین اساس لزوم برنامهریزی و سیاستگذاری ویژهای را میطلبد، به ویژه در موضوع حفظ و حراست از جنگلهای این منطقه.
جنگلهای ارسباران یکی از منابع با ارزش الهی هستند که وجود آنها ارمغانی برای تنفس، سلامت، شادابی و تندرستی است. در دهههای گذشته به ویژه در سالهای اخیر، جنگلهای ارسباران میدان تاختوتاز و جولانگاه سودجویانی شده است که بعضأ با استثمار این منابع بیبدیل، سرمایههای کلانی را برای خود انباشته میکنند. بیتردید درختان یکی از مهمترین عاملان حیات بشر هستند و تنها به یک نسل تعلق ندارند، بلکه نسلهای آینده و فرزندان ما نیز در این نعمت الهی ذینفع خواهند بود.
اگر گذری بر جنگلهای ارسباران بیندازیم، قطعاً ردپای این «سود جویان» به وضوح دیده میشود، این روزها صدای دلنشین پرندگان در بعضی نقاط جنگلی، جای خود را به زوزههای مهیب ارههای موتوری داده است که با قساوت، بر پیکر زنده و ایستاده درختان بیدفاع، حملهور شدهاند. علاوه بر قطع درختان این جنگل، پای ساختوسازها و جادهسازی نیز به اراضی جنگلی ارسباران باز شده است که متاسفانه طی دهه گذشته دهها هکتار از اراضی این جنگل به کام نابودی کشیده شده است.
به ویژه در هفتههای گذشته در منطقه ارسباران، قاچاقچیان چوب در جنگل جولان میدهند و ما شاهد قطع درختانی بودیم که به گفته اره به دستان و مسئولین منطقه به علت تنفس دهساله جنگلهای شمال اجازه قطع درختان در ارسباران داده شده است، با این حال بسیاری از مردم، به ویژه اهالی حاشیه جنگل و دوستداران طبیعت از این موضوع بسیار نگران شدهاند؛ بهطوری که همین موضوع سوالات بسیار مهمی را در اذهان مردم ساکن در این منطقه به وجود آورده است: این افراد با چه مجوزی اقدام به قطع درختان میکنند؟ و با چه معیاری حقوق شهروندان و فرزندان ما را به خطرانداخته و زیر پا میگذارند؟ آیا همه قاچاقچیان بهصورت خردهپا و یا به قول نماینده محترم مجلس، از سر فقر یا بیکاری دست به این کار میزنند و یا در برخی موارد قاچاق چوبهای این جنگل بهصورت سازمانیافته انجام میشود؟ آیا اهداف مافیای چوب در ایران تخریب جنگلهای ارسباران است؟ آیا خواست و اراده مستحکمی برای مبارزه با مافیای چوب در این منطقه وجود دارد؟ آیا افکار عمومی منطقه و دوستداران محیطزیست از مسئولین در این رابطه مطالبهگری خواهند کرد و با اراده و توان خود با مافیای چوب مقابله خواهند کرد؟ آیا مسئولان برای نجات جنگلهای شمال کشور، دست به عمل خواهد زد؟... و دهها سوال دیگر که مسئولین باید به افکار عمومی پاسخ دهند. چه این مسئولین پاسخی برای ارائه داشته باشند و یا نداشته باشند، قطعاً دستان عاملان این اتفاق به خون طبیعت ارسباران آغشته شده و طبیعت دیر یا زود انتقام خود را از آنها خواهد گرفت.
امروز ظاهر جنگلهای ارسباران خود گویای این مطلب است که چه انتقامی از طبیعت گرفته شده و در دلش چه غوغایی برپاست. آشوبی که خبر از ویرانی میدهد. صدای اره موتوری سکوت زیبای جنگل را در هم شکسته است.
خرگوشهای جنگل ارسباران سالها است که دیگر خواب راحت ندارند، کبکها، سیاه خروسها و آهوها دیگر تحمل این همه بیرحمی در حق طبیعت را ندارند، و دیگر جایی برای حیاتوحش در منطقه باقی نمانده است، اما افسوس که نمیتوانند از درد خود سخن بگویند و دست به شکایت بزنند و تنها میتوانند به خدای خود پناه ببرند. همراه با هر درختی که قطع میشود، آشیانه بسیاری از پرندگان و خزندگان و حشرات نیز ویران میشود و سقوط هر اصله درخت کاهش اکسیژن، آب و خاک و بهم خوردن چرخه طبیعت را به دنبال دارد.
این روزها صدای تپشهای قلب جنگل کندتر شده و نفسهای جنگل به شماره افتاده است. هر روز از گوشه و کنار جنگلهای ارسباران خبر کشف چندین تن چوبهای قاچاق به گوش میرسد و هر تکه چوبی که از جنگل خارج میشود، گویی پارهای از قلب مادر طبیعت را با خود به یغما میبرد.