به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، هوشنگ گلمکانی، منتقد سینما درباره «سال دوم دانشکده من» نوشته است:
دوستانم جهانبخش نورایی، خسرو دهقان و مهدی یزدانیخرم یادداشتهای مثبتی درباره فیلم «سال دوم دانشکده من» ساخته رسول صدرعاملی نوشتهاند.
جهانبخش فیلم را مصداق شعری از حافظ دانسته، خسرو آن را فیلمی شریف و راستگو و معقول در باره رفاقت و رقابت خوانده و مهدی فیلم را نمایش دیو درون و میل به تملک توصیف کرده. برای من، البته «دانشکده...» از حیث سینمایش یک فیلم استاندارد است که صدرعاملی عمدتا فیلمنامهاش را مصور و روایت کرده و از ظریفکاریهایی که این داستان قابلیتش را دارد دریغ شده، اما یک نکته را مایلم به این گفتهها اضافه کنم که خط داستان و بهخصوص «فغان و غوغای درون» مهتاب (تعبیر جهانبخش نورایی با وام گرفتن از حافظ) مرا به یاد شخصیت اصلی رمان زیبا و جاودان «چراغها را من خاموش میکنم» از زویا پیرزاد انداخت.
شرح فغان و غوغای درون و وسوسههای آرام و ناگفته زنی که سرانجام میتواند بر آنها مهار بزند؛ فقط در ذهنش کلنجاری تلخ و شیرین با این وسوسهها دارد و آخرش هم سر به کار خویش میگیرد. البته گرایش خاموش کلاریس «چراغها...» خویشتندارانهتر از رفتار مهتاب «دانشکده...» است، اما اگر کلاریس به خانواده وفادار میماند، مهتاب هم به وسوسههایش مهار میزند و حق دوستی به جا میآورد. شاید ربط چندانی نداشته باشد؛ اما روز برفی آخر «دانشکده...» ناگهان فصل درخشان حمله ملخها به آبادان در «چراغها...» را به یادم آورد».