تیتراژ سریالهای تلویزیونی یکی از فاکتورهای مهم و موثر در ماندگاری و حتی خاطرهساز شدن یک مجموعه تلویزیونی است. از وقتی که تیتراژ در سریال تلویزیونی (چه تیتراژ ابتدایی و چه تیتراژ انتهایی) مد شد، بسیاری از تهیهکنندگان تلاش کردند با انتخاب خوانندههای مختلف رنگ و لعاب خاصی به سریالشان در ابعاد متفاوت در جذب مخاطب با سلیقههای مختلف بدهند.
در بسیاری از اوقات تیتراژها از سریال سر بودند و در برخی اوقات این سریال بود که در جایگاه رفیعتری نسبت به تیتراژ قرار داشت. گاهی اوقات خوانندهها انتخاب اشتباهی بودند و گاهی اوقات ترانهها هیچ ارتباطی با فضای داستان و قصه نداشت، گاهی اوقات تیتراژ فقط کاراکتر خودش را داشت و سریال کاراکتر خودش و هیچ ارتباطی میان دو فضا احساس نمیشد و گاهی اوقات سریال از تیتراژش لطمه میخورد چراکه این بیارتباطی ذهن تماشاگر را در هم میریخت.
در اینکه تیتراژ یک سریال تلویزیونی در واقع بخش جداناشدنی از اثر است و در واقع قرار است مکملی بر کلیت ماجرا و روایت سریال باشد شکی نیست. در واقع تیتراژ میآید تا فضای ذهنی و روحی روانی مخاطبش را برای در جریان قصه قرار گرفتن و همراه شدن با کاراکترها ایجاد کند. آیا به واقع این اتفاق در مورد همه تیتراژهای سریالهای تلویزیونی رخ میدهد؟ قطعا جواب این سوال منفی است چرا که ترانه تیتراژ بسیاری از سریالهای ما بعد از پایان تصویربرداری و در روزهای پای آنتن و تدوین شکل میگیرد و نگارش میشود. بسیاری از این ترانهسراها اصلا در جریان سریال نیستند و دست به قلم میشوند. حتی آهنگساز آنقدرها که باید از فضای تماتیک قصه و سریال خبر ندارد و نتیجهاش ترانهای میشود که نه تنها به فضای کار کمکی نمیکند که بیشتر تبلیغی برای خواننده است تا اتفاق ویژهای برای سریال.
بدون هیچ رودربایستی در سالهای اخیر ترانههای تیتراژ بیشتر بهمنظور شهرت بخشیدن به خوانندهها کاربردی میشدند نه به عنوان بخشی از یک سریال که میتواند به اندازه تیتراژ صاحب جایگاه باشد.
به اینکه بسیاری از خوانندهها با پرداخت مبالغی به عنوان خواننده تیتراژ یک سریال انتخاب میشوند کاری نداریم و این که یک سریال چقدر میتواند زندگی هنری خواننده را تحت تأثیر قرار دهد هم پرواضح و مبرهن است پس جایگاه یک تیتراژ تلویزیونی به عنوان بخشی از یک اثر نمایشی موضوع بحث است که میتوان با سرفصلهای زیر مورد تحلیل قرار گیرد:
1- انتخاب خواننده (جنس صدا و لحن خواننده قطعا باید با فضای تماتیک سریال مطابقت داشته باشد)
2- انتخاب ترانهسرا و نگارش ترانه (قطعا ترانه بایستی مکملی بر قصه و رنگآمیزی شخصیتها در کلیت مجموعه نمایشی باشد)
نکته: گاهی ترانه بدون هیچ مطابقت با سریال انتخاب میشود اما مشخصا یا مکمل داستان است و یا پازلی از ذهن مخاطب را براساس داستان روایت شده پر میکند در حقیقت انتخاب جنس ترانه، نوع کلمات و ضرباهنگ و ریتم میتواند با آنچه در ذهن کارگردان و نویسنده سریال میگذرد مطابقت داشته باشد.
3- زمان پخش سریال
4- گروه سنی مخاطب سریال
5- فصل پخش سریال به لحاظ مناسبتهای تقویم (مناسبتهای مذهبی و ملی)
6- آهنگسازی و تنظیم موسیقی برای تیتراژ (انتخاب سازها براساس تم سریال)
7- نحوه پخش تیتراژ در پایان یا آغاز سریال
در نمونههایی ویژه تیتراژها گاهی اوقات در حد و اندازههای سریال و گاه بیشتر از مجموعههای نمایشی در خاطرهها میماند و در واقع یکی از فاکتورهای موثر در ماندگاری یک سریال، ترانه تیتراژ آن مجموعه است که البته این تأثیر میتواند دو سویه باشد.
بیتردید محسن چاووشی نام و عنوانش را از سریال شهرزاد ندارد و البته حسن فتحی و خانواده سریال شهرزاد نیز به اندازه کافی متریال ماندگاری داشتند اما پرواضح است که ترانه تیتراژ سریال شهرزاد مکملی بود بر ساخته حسن فتحی که بیشک با وسواس بسیار جز جز کارش را انتخاب میکند. نمیتوان صدای سالار عقیلی را از ساختههای محمدرضا ورزی جدا کرد. سریال برادر به شدت درگیر ترانه تیتراژ با صدای محمد علیزاده است. احسان خواجه امیری برای چند مجموعه از ساختههای دفتر اسماعیل عفیفه از جمله آنام، پریا و... خوانده است و بخش جذابی از آن آثار محسوب میشود. در کارنامه محمد اصفهانی ترانههای تیتراژ بسیاری دیده میشود که بیشک تأثیر دو سویه آن به موفقیت و ماندگاری توامان هر دو اثر کمک کرده است و البته ترانههایی که با صدای رضا صادقی و دیگر خوانندگان جوان بر روی برنامههای تلویزیونی در مناسبتهای مختلف (برنامه ماه عسل و...) شنیده میشود.
قطعا تیتراژ امروزه جایگاه ویژهای در ماندگاری و جذابیت یک سریال تلویزیونی دارد به شرط آن که هر آنچه لازم است مهیا باشد.