
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ وقتی نتایج کنکور سراسری سال 97 منتشر شد، معلوم گردید همه پانزده رتبه اول کنکور در مدارس غیردولتی و پولی تحصیل کردهاند. معمولا افرادی که به امکانات آموزشی بهتری دسترسی دارند، میتوانند نتایج بهتری به دست بیاورند. این مسئله با خود پیامدهای متعددی در لایههای مختلف اجتماعی به همراه دارد که در طولانی مدت خود را نشان میدهند.
در مورد اینکه چه فرایندهایی در دسترسی بیشتر طبقات مرفه به امکانات آموزشی بهتر تأثیر دارند و پیامدهای آن چیست، مصاحبه ای با یک جامعه شناس داشتیم که در ادامه می خوانید.
حسین اکبری، جامعه شناس مسئله ارتباط طبقه اجتماعی و آموزش و پرورش را فقط ویژه کشور ما نمیداند و در مورد تجربههای کلاسیک در دیگر کشورها میگوید: «در نقاط مختلف دنیا روی مسئله ارتباط طبقه اجتماعی و آموزش و پرورش کار شده است و آثار ارزشمندی در این زمینه تولید شده اند. معروفترین فردی که در این زمینه مطالعات کلاسیکی انجام داده است، پیر بوردیو، جامعه شناس فرانسوی، است. این جامعه شناس با بررسی نظام آموزشی فرانسه به این نتیجه رسیده نظام آموزشی در کشور فرانسه موقعیت برتر طبقات بالای جامعه را بازتولید میکند. طبقات بالا به تحصیلات بهتر، شغل بهتر و در نهایت درآمد بهتر دست پیدا می کنند. این فرایندی ادامه دار است.»
وی با بیان اینکه در جامعه ما هم نظام آموزش و پرورش به شدت طبقاتی و سلسله مراتبی است، میافزاید: «نظام آموزش و پرورش در کشور ما از معدود نظامهای آموزش و پرورشی است که انواع مختلفی از مدارس را در خود جای داده است. در دوره های مختلف حاکمیتی، حکومت ها برای اینکه فشار تقاضایی را که از سمت گروه های خاص وجود دارد مدیریت بکنند، یک سری از مدارس خاص را به صورت محدود ایجاد کرده اند. این در حالی است که بقیه مدارس دولتی از نظر کیفیت امکانات آموزشی به حال خود رها شده اند.»
اکبری در ادامه با بیان اینکه، یکی از حقوقی که هر فردی در جامعه ایران دارد، حق دسترسی به آموزش و پرورش رایگان و یکسان است، تصریح می کند: یکی از مزایای عدالت اجتماعی در هر جامعه ای دسترسی برابر همه اعضای آن جامعه به آموزش و پرورش است. ولی با توجه به فرایندهایی که در جامعه ما در چند سال اخیر طی شده است، مدارس خاصی در کشور ما ایجاد شده اند که متعلق به یک قشر خاص در جامعه هستند و یا یک سری از افراد را با ویژگی های خاص می پذیرند. این باعث شده است که کیفیت تدریس در این مدارس بیشتر باشد و بقیه ی مدارس سطح کیفی پایین تری داشته باشند. با توجه به اینکه سیستم آموزشی ما بر پایه کنکور و نمره بنا شده است، این مدارس سهم بهتر و بیشتری را از قبولی های کنکور به دست می آورند. بنابراین چون این موفقیت را کسب کرده اند یک تقاضای فزایندهای از سمت افراد و گروههای خاص برای این مدارس وجود دارد. یک رقابت شدیدی بین خانوادهها برای اینکه فرزندانشان را به این مدارس بفرستند شکل گرفته است.»
این جامعه شناس به پیامدهای دسترسی طبقات خاص به امکانات آموزشی بهتر اشاره میکند: «بهواسطه وجود مدارس خاص عموما معلم هایی که دارای مهارت بیشتری هستند به این مدارس منتقل می شوند. این مسئله با خود پیامدهایی را به همراه دارد که یکی از آنها این است که سطح کلی آموزش و پرورش در ایران پایین آمده است. از سوی دیگر یک احساس نابرابری و شکاف تحصیلی بین دانش آموزان مدارس خاص و مدارس معمولی ایجاد شده است.»
او تأثیرات مخرب مدارس خاص را اینگونه شرح می دهد: «این مسئله ممکن است برای دانش آموزانی که در این مدارس تحصیل می کنند پیامدهای مثبتی داشته باشد، ولی پیامدهای منفی آن برای جامعه بیشتر است. مدارس سمپاد، فرزانگان و یا مدارسی که در حوزه استعدادهای درخشان کار می کنند روی آینده بچهها تأثیرات مخربی را بر جای می گذارند. تعداد زیادی از بچه هایی که در مدارس خاص تحصیل می کنند ممکن است در کنکور نتیجه ای را که مورد نظرشان است به دست نیاورند و چون با انتظارات بالا در این مدارس تحصیل کردهاند، همین باعث می شود آن ها دچار سرخوردگی و افسردگی شوند. بسیاری از دانش آموزان که در این مدارس تحصیل می کنند به صورت تک بعدی رشد می کنند، رقابت برای گرفتن امتیاز بالاتر در این مدارس باعث میشود افراد مهارت های لازم برای زندگی اجتماعی را به دست نیاورند. این مدارس هم صدمههایی به کلیت سیستم آموزشی ما وارد می کنند و هم بر روی خود دانش آموزان که در این مدارس هستند تأثیرات منفی بر جای گذاشته می شود.»
اکبری ادامه این مسئله در دانشگاه و سایر عرصه های زندگی فرد را رشد خاص گرایی می داند و می گوید: «نوعی خاص گرایی در جامعه رشد پیدا می کند و جامعه به سمت یک گروه های خاصی پیش می رود. در کلیت خود این مسئله باعث می شود نابرابری های اجتماعی تشدید شوند. خانواده هایی که دارای تمکن مالی بیشتری هستند فرزندانشان در دانشگاه های بهتری قبول می شوند و این باعث می شود که این فرایند ادامه پیدا کند. این نابرابری در سطح جامعه ادامه پیدا می کند و افرادی که لیاقت پذیرش در دانشگاه های خوب را داشته اند، ولی در رقابت سالمی حضور نداشتند، دچار سرخوردگی های خیلی زیادی می شوند.»
او با بیان اینکه سیستم آموزش و پرورش در کشور ما چه قبل از دانشگاه و چه بعد از دانشگاه عادلانه نیست، می افزاید: «وقتی امکانات در دست گروه خاصی متمرکز باشد، این افراد به منافع ساختاری ای دسترسی دارند که این شرایط باعث ایجاد بحران های اجتماعی می شود.»
اکبری راه حل این مشکل را اینگونه بیان می کند: برای حل این مشکل باید نظام آموزش و پرورش در کشور ما از حالت طبقاتی خارج شود. امکانات آموزشی در جامعه به صورت برابر توزیع شوند. امکانات و تسهیلات بیشتری به مدارس دولتی داده شود. یکی از اقدامات مهم در این زمینه این است که مدارس سمپاد و فرزانگان تعطیل شوند، زیرا یکی از مضرترین عناصری هستند که نظام آموزش و پرورش ما را تهدید می کنند.»