
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ تا حالا شده است از خودتان بپرسید سر و کله این آپارتمانها از کی در زندگی ما پیدا شد؟ این قوطیهای مدرن که همه از دست آنها شاکی هستند، تأثیر زیادی در زندگی ما دارند، به حدی که هویت و روان ما تحت سیطره آنها قرار گرفته است. خانههایی که برای آرمیدن ساختهایم، دارند ما را میسازند. در واکاوی این مسئله به به گفتوگو با یک معمار نشستهایم، که در ادامه می خوانید:
بابک شکوفی، کارشناس معماری با بیان اینکه در بررسی سیر تحول تاریخی الگوی مسکن در ایران باید یک نگاه جامع و چندسویه به مسئله داشته باشیم، به برنا میگوید: «یک نگاه عمومی نوستالوژیک به الگوی مسکن وجود دارد که معتقد است که یکسری از ارزشها در این زمینه از بین رفتهاند. بنابراین تمایلی برای بازگشت به گذشته در زمینه مسکن وجود دارد، بدون اینکه به صورت جامع جنبههای مختلف این مسئله بررسی شوند. شهرهای سنتی در کشور ما در طبقهبندی شهرهای قرون وسطایی قرار میگیرند. این شهر یک شهر پیاده است و برای سوارهها مناسب نیست. خانه ها تراکم پایینی دارند، و یک تا دو طبقه هستند. شکل خانه و الگویی که در آن به کار گرفته شده مناسب خانوادههای گسترده است، به این صورت که یک حیاط مرکزی وجود دارد که اتاقهای متعددی اطراف آن ایجاد شده اند. در آن زمان که خانواده گسترده هنوز معنا داشته است، وقتی پسران خانواده ازدواج می کردند در یکی از اتاقها ساکن می شدند. یک خانواده بزرگ که شامل پدربزرگ و مادربزرگ، بچهها، عروسها و نوهها میشد، در این خانه زندگی میکردند. بنابر وضعیت مالی مالک خانه، ممکن بود امکانات دیگری در آن در نظر گرفته شوند.»
وی با اشاره به اینکه در دوره جدید چند موضوع باعث میشوند که شکل الگوی مسکن تغییر کند، میافزاید: «یکی از این موارد افزایش شهرنشینی در ایران بود، و همین باعث میشود الگوی قبلی مسکن که واحدهای مستقل تک مالکی در یک زمین بود، از بین برود. به دلیل افزایش جمعیت در شهرها الگوی مسکن قبلی پاسخگو نیست، بنابراین تراکم بالا، طبقات بیشتر و الگوی آپارتمان نشینی شکل می گیرد. الگوی آپارتمان نشینی برای ایرانی ها نسبتا جدید است، این در حالی است که در برخی از کشورهای اروپایی این الگو برای چندین قرن است که وجود دارد. این الگوی جدید مسکن در ایران عمری کمتر از یک قرن دارد. مشکلاتی که با عنوان فرهنگ آپارتمان نشینی مطرح می شوند، از این ناشی می شوند که این شیوه مسکن در کشور ما نوپاست و هنوز مقتضیات آن برای ما عادی نشده است.»
این کارشناس معماری با بیان اینکه، مسئله دیگر در این زمینه اقتضائات زندگی مدرن و ورود تکنولوژیهای جدید است، تصریح میکند: «ورود وسایل نقلیه و خودرو باعث شده شکل شهرها تغییر کند. شهرهایی که قبلا شهر پیادهها بودند الان به شهر سوارهها تبدیل شدهاند. با توجه به تغییراتی که روی داده دیگر امکان برگشت به الگوی پیاده هم وجود ندارد.»
شکوفی با اشاره به اینکه، مسئله دیگر شکل و سبک زندگی ایرانیهاست که نسبت به گذشته خیلی تغییر کرده است، میگوید: «در مقایسه با گذشته ساعات بیداری، بیرون رفتن از خانه، سرکار رفتن، رفتن به مدرسه، تفریح، استراحت و خواب در کشور ما تغییر کردهاند. همین تغییر در سبک زندگی بر شکل خانههای ما و الگوی مسکن تأثیر گذاشته است. یکی از تغییرها در این زمینه ورود زنان به محیط اجتماع است. این در حالی است که در گذشته تقسیم جنسیتی وجود داشته و همین در الگوی مسکن هم نمایان بوده است. مردها بیرون از خانه کار می کنند و زنها در درون خانه، و همین به الگوی اندرونی و بیرونی شکل داده است. بیرونی قلمرو مردان بوده است و اندرونی قلمرو زنان. وقتی الگوی جنسیتی کار اجتماعی تغییر می کند و زنان وارد محیط های دانشگاه و کار می شوند، الگوی اندرونی- بیرونی دیگر معنای خود را از دست می دهد.»
وی با بیان اینکه، بسیاری از فرم های جدیدی که در خانه ها به وجود آمده اند در ابتدا در برابر آنها مقاومت وجود داشته است، تصریح می کند: «برای نمونه می توان به آشپزخانه اپن اشاره کرد. در ابتدا وقتی آشپزخانه های اپن ساخته شدند، مقاومت هایی شکل گرفتند که می گفتند این نوع از آشپزخانه برخلاف زیست سنتی جامعه ما است. ولی واقعیت این است که در جامعه برای این سبک از آشپزخانه ها تقاضا وجود داشت، زیرا با مقتضیات سبک زندگی جدید همخوان بودند.»
این کارشناس معماری با تأکید بر اینکه، مهمترین تحولی که در الگوی مسکن در ایران روی داد، گذر از شیوه الگوی سنتی مسکن تک واحدی به مسکن آپارتمان نشینی بود، می افزاید: «الگوی آپارتمان نشینی در کشور ما وارداتی و اجتناب ناپذیر بوده، به همین دلیل به بهترین نحو از آن استفاده نشده است، و نتونسته ایم از تجربه کشورهای پیشگام در این زمینه استفاده کنیم. یک نمونه از این تجارب ناموفق که الگوی زیست ایرانی را در شهرها تحت تأثیر قرار داد، الگوی مسکن اجتماعی بود که در کشور ما ذیل نام مسکن مهر شهرت پیدا کرد. در کشور ما در حالی صدها و هزارها هکتار به ساخت مسکن مهر اختصاص یافت، که این نوع از مسکن در دیگر کشورها امتحان خود را پس داده بود، و نشان داده بود که دیگر کاربرد ندارد. علی رغم این، در کشور ما مسکن مهر با تکرار اشتباهات سایر کشورها بنا شد.»
شکوفی با اشاره به اینکه همانطور که ما ساختمانها را میسازیم، ساختمانها هم ما را میسازند، میگوید: «ما در ظرفی زندگی می کنیم که فضای شهری و معماری نامیده می شود و زندگی، هویت و روان ما را می سازد. تأثیرگرفتن از ظرفی که در درونش زندگی می کنیم، اجتناب ناپذیر است. کیفیت های ساختمانی که در آن زندگی می کنیم از کمیت و اندازه آن مهمتر هستند و اگر یک آپارتمان کیفیت لازم را نداشته باشد جلوی خلاقیت افراد را می گیرد و روح و روان آنها را به هم می ریزد. برای نمونه افراد دوست دارند که محل زندگی آنها خاص و متفاوت باشد، در مجموعه های بزرگ که همه خانه ها شبیه هم هستند، افراد احساس خاص بودن و هویت مستقل داشتن را از دست می دهند. اگر در خانه ها محیطی وجود نداشته باشد که افراد بتوانند آن را شخصی سازی کنند و دست به خلاقیت بزنند، به مرور زمان بر روحیه آنها تأثیر منفی می گذارد.»