اگر به کارنامه مهدی فخیمزاده به عنوان یکی از باسابقهترین فیلمسازان سینمای ایران دقت کرده باشید؛ متوجه خواهید شد او جزو معدود فیلمسازانی است که سینما را با ژانرهای گوناگون تجربه کرده و در حقیقت او تنها کارگردانی است که در کارنامهاش گونههای مختلفی از فیلمسازی را میتوان جستوجو کرد.
فخیمزاده که سینما را پیش از انقلاب تجربه کرده، جدا از علاقه شخصی خودش که ساخت فیلم در حوزههای رزمی و گاهی قصههای مرتبط با شخصیتهای روان پریش است همچنین این شانس را داشته که در تلویزیون دو سریال «تنهاترین سردار» و «ولایت عشق» را در ژانر تاریخی (تاریخ اسلام) بسازد.
سریال «خواب و بیدار» را در گونه پلیسی برای تلویزیون نوشته و کارگردانی کرده است. در تولیدات فخیمزاده میتوان به فیلمهایی چون «همسر و خواستگاری» رسید که یکی گونه درام اجتماعی و دیگری کمدی در موقعیت محسوب میشود کارگردان سریال «ساختمان 85» در ابتدای فعالیتش در حوزه سیاسی نیز فیلمسازی کرده و با فیلم «تشریفات» نقدی بر اوضاع واحوال سیاسی تاریخ معاصر (پیش از انقلاب) دارد.
او که در کارنامهاش به ایفای نقشهای متفاوتی به عنوان بازیگر پرداخته، کمتر برای گیشه فیلم ساخته است و قطعا فیلم «مشت آخر» هم اتفاقی برای موفقیت در گیشه نخواهد بود؛ چراکه این کارگردان مولف اصولا نگاه ویژه خودش را در تمام ساختههایش همراه دارد و جنس تفکرش را اصولا به سلیقه مخاطب نمیسپارد.
اگر در کارنامه او شاهد اثری در ژانر پلیسی هستید و او با سریال «خواب و بیدار» با استقبال مخاطب مواجه شده و سریال «قورباغه و قناری» نتوانسته مخاطب خود را راضی کند دقیقا به همین مسئله برمیگردد که او در مقام کارگردان نگاه فیلمسازیاش را باتفکرات مردم روز تطابق نمیدهد.
شاید اگر فخیمزاده با شناختی که از سینمای فیلم فارسی دارد تصمیم داشت به سمت آثار سخیف کمدی بفروش برود قطعا امروز یکی از پایههای ثابت این سینما محسوب میشد اما او گزیده کار است و اصولا براساس دغدغههای روزش فیلمسازی میکند و شاید یکی از دلایل تعدد ژانر در کارنامه فخیمزاده به همین نکته برمیگردد که در فیلمسازی ادبیات و نگاه خودش را پیش میبرد.
مهدی فخیمزاده جزو معدود کارگردانانی است که تمایل دارد خودش را بروز نگاه دارد و اطلاعات درستی راجع به تکنیک فیلمسازی بهروز و پیشرفته دارد و غالبا با ایدههای فانتزیاش، تلاش دارد مخاطبش را سورپرایز کند اتفاقی که در سریالهای تلویزیونیاش بارها رخ داده است.
نکته دیگر که در سبک و سیاق کارگردانی و فیلمسازی فخیمزاده قابل بررسی است و به شدت او را با دیگر فیلمسازان مطرح متمایز مینمایند به این مسئله برمیگردد که کارگردان سریال«حس سوم» اصولا بازیگر محور نیست جدا از اینکه خودش ستاره برخی از ساختههایش میباشد بازیگر را براساس شناختی که در اخلاق و رفتار حرفهایاش و سپس توانمندیهایش دارد انتخاب میکند او کمتر به ویترین بازیگر اعتقاد دارد و هدایت بازیگر را سر صحنه و با شناخت صددرصدی روی فیلمنامه و شخصیتهایش انجام میدهد کارهای او معمولا (چه قوی و چه در حد متوسط) از بازیهای یکدستی برخوردار است. وسواس عجیبی روی نقشهای کوتاه دارد و از تک تک عناصر موجود در صحنه به سود فیلم استفاده میکند و جالب است بدانید برخلاف ظاهر خشن و محکمش بسیار متعامل و با عواملش در کار دلسوزانه رفتار میکند در واقع جدا از شناخت تکنیک، آشنایی کاملی روی زبانشناسی فیلمسازی دارد و تقریبا تمام بازیگران او بعد از اولین تجربه همکاری به دنبال تکرار آن هستند.
فخیمزاده روی روابط میان شخصیتها و لحن وکلام آنها صاحب تفکر است. شما در فیلم «همسر» که برای اولین بار شاهد حضور پلیس زن با بازی (نسرین مقانلو) در سینمای ایران هستیم. میبینید روابط بازیگران اصلی فیلم (مهدی هاشمی و فاطمه معتمدآریا) به نوعی الگوسازی در یک رابطه خانوادگی محسوب میشود اینکه دغدغه فیلمساز نمایش واقعیتهای اجتماع از دریچه نگاه خودش باشد؛ معرف این مطلب است که او در جهان بینی فیلمش جامعهای را نزدیک به ذهن مخاطب طراحی کرده است.
باید ببینیم در روزگاری که مذاق و سلیقه تماشاگر ایرانی در انتخاب فیلم تغییر کرده و اصولا دسترسی به انواع رسانهها آسانتر شده و تماشاگر ایرانی را از دیدن فیلم در ژانرهای مختلف اشباع کرده «مشت آخر»، ساخته فخیمزاده، چقدر میتواند تماشاگر را به سالنها کشانده و در گیشه هم بعد از سالها حضور، موفق باشد.