
آسایشگاه جانبازان امام خمینی (ره) بوستان پارک ملت مشهد ، میزبان افراد جانباز قطع نخاع 70 درصد به بالا است. با اینکه جنگ ،جسم ساکنان این آسایشگاه را "ناتوان"کرده از تصمیمشان پشیمان نیستند، نگاه پر از امیدی دارند و مهر خداوند در دلهایشان موج می زند. به سراغ هرکدامشان که بروی ، ناگفته های زیادی دارند ،یکی از خاطرات روزهای جنگ می گوید ، دیگری با چشمانی پراز اشک، شهادت "همرزمش" را تعریف می کند وآن دیگری ازسختی های دوران اسارتش برای ما می گوید. اما همگی تنها یک عقیده مشترک دارند و آن نیز این است که اگر بار دیگر دشمن به میهن حمله کند با همین جان نصف ونیمه پرشورتر از گذشته به میدان های جنگ خواهند رفت. دیدار اصحاب رسانه و قلم استان خراسان رضوی با این خاکیان افلاکی، بهانه ای شد تا پای دردودل های این کبوتران عاشق بنشینیم.
اگر جنگ تکرار شود دوباره با کوله پشتی خواهم رفت
سید یوسف علوی ، یکی از جانبازهای قطع نخاع این آسایشگاه است که سال 61 در عملیات "فتح المبین" از ناحیه دست مجروح شده و اکنون بر روی ویلچر کنار سایر دوستانش نشسته است وقتی با او هم صحبت شدم درخصوص مشکلات پیش رو جانبازان می گوید: فقط یکبار در سال 76 از طرف سازمان "بنیاد شهید" به حج رفته ام واکنون همسرم دچار بیماری شده و تنها خواسته ام این است که بنیاد هفته ای یکبار به خانه من سر بزند.
وی ادامه می دهد: در زمان جنگ هدف همگی "رزمنده ها" یکی بود و اگر دوباره بعد از سی سال این اتفاق بیوفتد بازهم با کوله پشتی به میدان های مبارزه می روم.
این جانباز با اشاره به اینکه، در این آسایشگاه همیشه به روی مردم باز است ادامه می دهد: از مسئولان انتظار داریم فقط به دلیل ، مناسبت های مختلف به اینجا نیایند بلکه همیشه به ما سر بزنند .
وی می گوید: عده ای در کشور تصورشان این است که جانبازان از امتیازات بالایی برخوردارند در صورتیکه ما به فرمان امام و برای خدا جنگیده ایم و تنها هدفمان، دفاع از ناموس و آزادی میهن بود .
علوی همچنان ادامه می دهد: باید برای جوانان امروزی ، رشادت های سربازان هشت سال "دفاع مقدس" بازگو شود تا همه بدانند برای امنیت این خاک عده ای از جان هایشان گذشتند و آن افرادی که در کشور به بیت المال مردم دست درازی می کنند نیز باید بدانند در برابر خون شهدا مسئول اند.
علائم راهنمایی و رانندگی دردسر ساز است
در گوشه ای دیگر جانبازی بر روی تخت خوابیده است وقتی به سراغش برای مصاحبه رفتم ، خودش را علی اکبر بهمنی معرفی کرد و درباره نحوه جانباز شدنش پاسخ می دهد: سال 61 در جبهه جانبازقطع نخاع شده ام و برای من ، باعث افتخار است که در راه کشور و ناموس جان خودم را فدا کردم .
وی درباره مشکلات دوران جانبازی اش می گوید: بیمه جانبازی با مشکلاتی مواجهه بوده است و ما نیز به دارو احتیاج داریم . هر 5 سال یکبار به جانبازان ویلچر داده می شود وحتی تخت و تشک مورد نیاز را با پول خودمان گرفته ایم.
این جانباز درخصوص مشکلات راهنمایی و رانندگی ادامه می دهد: در بعضی پیاده روها علائم ویلچر وجود ندارد و در برخی از خیابان از جمله سعدی و محل های پرتردد با مشکل مواجه ایم.
وی می گوید: با این همه مشکلات و سختی هایی که دارم ،بازهم خدارا شکر می گویم و خوش حال هستم که با فدا کردن جانم به اسلام و کشور کمک کرده ام.
زنان بزگترین سنگر در جبهه ها بودند.
قاسم علیزاده از دیگرجانبازان 70 درصدی این آسایشگاه است که از خاطرات دوران جنگ می گوید: اگر چه ایران در آن زمان دست خالی جنگید اما از این آزمون الهی با کمک ملت سرافراز بیرون آمد.
وی می گوید: در آن زمان، زنان با درمان مجروحین در بیمارستان ها، تهیه غذا و لباس گرم برای" رزمندگان " پا به پای مردان در پشت سنگرهای حق علیه باطل جنگیدند و همچون مردان ازخودگذشتگی و ایثار کردند.
این جانباز ادامه می دهد: در آن زمان کمک های مردمی بسیاری به دست ما می رسید که درون هر کدام نامه ای گذاشته شده بود حتی گاهی می شنیدیم که خانومی برای کمک به رزمندگان انگشتر خود را فروخته است.
وی می گوید: اکنون نیز باید همان روحیه در بین مردم بیدار شود و بایدبه جوانان کشور در عرصه های مختلف میدان داد.
گزارشگر: نگار طاهونچی