ورزش همگانی، لق لقه زبانی

|
۱۳۹۸/۰۹/۲۳
|
۱۳:۴۶:۴۴
| کد خبر: ۹۳۶۲۳۰
ورزش همگانی، لق لقه زبانی
 ورزش همگانی! همین دو کلمه کافی است تا این یادداشت را آغاز کنم، سال ها مسئولین متولی برایمان از مزایا و محاسن ورزش همگانی گفته اند، پس حال باید به دنبال تاثیرات آن در جامعه کنونی باشیم. 

به گزارش خبرگزاری برنا در آذربایجان شرقی، سال ۱۳۹۶ توسط فدارسیون ورزش های همگانی به نقل از مرکز آمار کشور ۲۱ درصد مشارکت مردم ایران در ورزش همگانی اعلام شد، یعنی اینکه به صورت تخمینی از هر ۱۰۰ نفر از دوستان شما ۲۱ نفر ورزش را به عنوان یکی از موارد پر اهمیت در سبد زندگی خود قرار داده و هر هفته سه جلسه ورزش می کنند. یعنی در سال های اخیر توانسته ایم از طریق ورزش همگانی در حوزه های مختلف مانند اعتیاد، چاقی، افسردگی، افزایش فعالیت بدنی تاثیرگذاری چشم گیری داشته باشیم، آیا واقعا این گونه بوده است؟ در کشوری مانند سوئد که حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت دارد و بیشتر از ۵۰ درصد مردم این کشور هفته‌ای سه جلسه ورزش می‌کنند و مابقی نیز هفته ای یک الی دو جلسه، وضعیت ما در قالب ۸۰ میلیون جمعیت چگونه است؟ شاید مرور اتفاقات زنگ ورزش کلاس های ابتدایی هنوز هم برایتان جذاب باشد، زنگ های ورزشی که از مدارس در دانشگاه تبدیل به واحد تربیت بدنی و پس از گذشت حدودا دو دهه از عمرتان با نام ورزش همگانی ادامه دارد، اما از این پس طبق اصل سوم قانون اساسی کشور دستگاه های اجرایی موظف هستند برای شما زیر ساخت های فرهنگی، اجتماعی و عمرانی رایگان ورزشی ایجاد کنند، تا بتوانید لذت سبک زندگی فعال را با تمام وجود لمس کنید. اما وضعیت ورزش همگانی کلانشهر تبریز به عنوان یکی از شهرهای سرآمد در حوزه ورزش قهرمانی چگونه است؟ همیشه اداره کل ورزش و جوانان، هیات ورزش های همگانی و شهرداری ها به عنوان اصلی ترین متولیان این حوزه شناحته شده اند، در حالی که موضوع ورزش همگانی یک مقوله کاملا فرابخشی است و برای ارتقای آن نیازمند همکاری‌های بین‌بخشی تمامی دستگاه اجرایی است، اما عدم همکاری های مناسب در این حوزه سبب شده است تا شاید مشارکتی حداقل ۱۰ درصدی با فعالیت بدنی منظم در ورزش همگانی شهرمان را تجربه نکنیم. وضعیت فعالیت بدنی و نشاط اجتماعی شهروندان کلانشهر تبریز به عنوان نمونه شاخص گویای این حلقه گمشده است که چند سالی در باتلاق وضعیت نامشخص سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری تبریز غرق شده است، تا همیشه دستگاه های مختلف با برگزاری همایش های پیاده روی و کوه روی بر این وضعیت سرپوش قرار دهند. هر چقدر نقاط مختلف تبریز را در ذهن مرور می کنم، حداکثر پنج نقطه نمی توانم نام ببرم که ورزش صبحگاهی به عنوان پایگاهی اجتماعی در آن دایر است، یا حداقل نام پنج خیابان که مجهز به باند دوچرخه سواری است، اما از ایستگاه های دوچرخه سواری بسته شده در میادین مختلف شهر که حتا نیم درصد هم بر افزایش مشارکت ورزشی شهروندان تاثیری نداشته می توانم ده ها نمونه عرض کنم. بجز شهرداری اداره کل ورزش و جوانان و هیات همگانی به عنوان شاخه های اصلی هماهنگی و فرهنگ سازی در این حوزه می توان گفت کاملا بدون برنامه ریزی خلاقانه و ناپایدار عمل کرده اند، در نظر دانشکده های تربیت بدنی و رسانه ها هم نیز این مهم همیشه مغفول مانده است، تا جایی که طبق بررسی ها در وزارت ارشاد تنها 3 درصد رسانه‌های ورزشی کشور به ورزش همگانی می پردازند و مابقی در خدمت ورزش قهرمانی هستند. در حالی که شاید کمترین مطالبات در این حوزه سبب اتفاقاتی بسیار خوش آیند شود. در شهری صنعتی با آب و هوای کوهستانی و پر از رستوران های متنوع انتظار می رود به جای افتخار به افزایش تخت های بیمارستانی به افزایش زیرساخت های ورزشی افتخار کرد، تا حداقل ورزش به عنوان ضامن سلامتی فقط تبدیل به لق لقه زبانی در مصاحبه ها نشود. یادداشت از علیرضا امیری

 

نظر شما