
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، «زن در ریگ روان» ﯾﮑﯽ از ﭘﺮ آوازه ﺗﺮﯾﻦ رﻣﺎن ﻫﺎی ﻣﻌﺎﺻﺮ ژاﭘﻨﯽ اﺳﺖ. اﯾﻦ رﻣﺎن ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﭼﺸﻤﮕﯿﺮی ﻋﻨﺎﺻﺮ داﺳﺘﺎن دﻟﻬﺮه آور را ﺑﺎ اﺻﻮل رﻣﺎن ﻫﺎی اﮔﺰﯾﺴﺘﺎﻧﺴﯿﺎﻟﯿﺴﺘﯽ ﻣﻌﺎﺻﺮ در ﻫﻢ ﻣﯽ آﻣﯿﺰد.
«زن در ریگ روان» زندگی حشرهشناسی را روایت میکند که برای یافتن گونهای از حشرات مناطق شنزاری به دهکدهای ساحلی میرود. اهالی دهکده او را در گودال شنی پهناوری که زنی تنها آنجاست گرفتار میکنند.
این کتاب در سال ۱۹۶۲ در ژاپن چاپ شد، جایزه یومییوری را به دست آورد و منتقدان آن را تحسین کردند. فیلمی به کارگردانی هیروشی تشیگاخارا از این رمان ساخته شد که نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی شد و جایزه ویژه داوران جشنواره کن را از آن خود کرد. فیلمنامه را هم خود کوبو آبه نوشت. این اولین اثر آبه بود که انگلیسی ترجمه شد. و بعد به بیش از ۲۰ زبان زنده دنیا ترجمه شد و او با این رمان و فیلم شهرت جهانی یافت.
ﮐﻨﺰاﺑﻮرو اوﺋﻪ ﮐﻪ ﺧﻮد ﺑﺮﻧﺪه ﺟﺎﯾﺰه ادﺑﯽﻧﻮﺑﻞ در ﺳﺎل ۱۹۹۴ ﺷﺪ، اﺳﺘﺎد ﺧﻮد را ﮐﻮﺑﻮ آﺑﻪ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﯾﮑﯽ از ﻣﻨﺘﻘﺪان ادﺑﯽ درﺑﺎره اﯾﻦ رﻣﺎن ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: «اﯾﻦ رﻣﺎن ﺧﺼﻮﺻﯿﺖ اﺳﻄﻮرهﻫﺎی ﺑﺰرگ را دارد ﮐﻪ ﺑﺎ دﻗﺖ داﺳﺘﺎن ﻫﺎی واﻗﻌﯽ رواﯾﺖ ﻣﯽ ﺷﻮد.»
نویسنده برجسته انگلیسی، دیوید میچل، باور دارد که «زن در ریگ روان» تمثیلی است از نفرین و رستگاری.
این کتاب در ایران با ترجمهی مهدی غبرایی و توسط نشر نیلوفر منتشر شده است.
بخشهایی از کتاب «زن در ریگ روان»:
تکرار به نحوی هولناک ادامه داشت. بی تکرار نمی شد زندگی کرد، مثل ضربان قلب، اما این نکته هم درست بود که ضربان قلب همه چیز زندگی نبود.
عشق به زاد و بوم و تعهد فقط در صورتی معنا می دهد که آدم با دست کشیدن از آن، چیزی را از دست بدهد. آخر این زن چه داشت که از دست بدهد؟
فقط کشتی شکسته ای که تازه از غرق شدن نجات یافته، حال کسی را می فهمد که چون می تواند نفس بکشد، غش غش می خندد.