به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ سانسور و محدودیت در سینما یکی دلایل روی آوردن به این الگوی ثابت است اما رضا مقصودی، مسعود اطیابی و امیر عربی از جمله کسانی هستند که با توجه به سابقهشان در نگارش و ساخت کمدی دلایلی را برای این موضوع برشمردهاند.
رضا مقصودی: تماشاگر از غافلگیری لذت میبرد
رضا مقصودی در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا درمورد استفاده از الگوی قرار گرفتن شخصیت در موقعیت اشتباه که در میان کمدیهای ایرانی بسیار پرکاربرد است، گفت: «قرار گرفتن یک شخصیت با ویژگیهای خاص در موقعیتی که با آن همخوانی ندارد، قصه ایجاد میکند و در بسیاری از مواقع موجب خنده و غافلگیری میشود. تماشاگر از غافلگیری لذت میبرد و برایش جذاب است که سوپرایز شود. وقتی شخصیتی را طراحی میکنید که در موقعیتهایی قرار بگیرد که انتظارش را ندارد و با آن در تعارض است، جذابیت ایجاد میشود.»
او در ادامه از ایجاد موقعیت در دل موقعیتهای پیشین و اشاره به «لیلی با من است» گفت: «این الگو در تاریخ ادبیات و دارمنویسی بوده و استفاده درست از آن که موجب غافلگیری مخاطب شود، موضوع اصلی است. گاهی در یک فیلم، شخصیت در یک موقعیت قرار میگیرد و همهچیز حول همان موقعیت اولیه پیش میرود اما در فیلمی شما با موقعیتی تازه مواجهاید که شخصیت مدام در موقعیت و شرایط جدید قرار میگیرد. در «لیلی با من است» شخصیت اهل جبهه نیست ولی در موقعیت جبهه قرار میگیرد و دچار تعارض میشود. در این میان موقعیتهای جدیدی برای شخصیت خلق میشود و او مجبور به تصمیمگیری در وضعیت تازه است.»
مقصودی با اشاره به کمدیهایی که با شوخیهای کلامی مخاطب را به خنده وا میدارند، گفت: «کمدی بر اساس دیالوگ که مرتب با گفتوگو مخاطب را به خنده وا میدارد هم جذابیت خودش را دارد اما در آن خبری از موقعیت نیست. در بعضی از کمدیهای تلویزیونی میتوانید چنین کارهایی را ببینید که بر پایه شوخیهای لفظی و متلک پیش میرود و نمونه آمریکایی و موفق آن سریال «فرندز» است که پر است از دیالوگ...»
این سینماگر در ادامه به کمدیهای کلاسیک سینمای آمریکا هم اشاره کرد و گفت: «نوع دیگری از کمدی هم وجود دارد که پر است از شلوغکارهای فیزیکی؛ پرتاب کیک، درگیری فیزیکی، آویزان شدن از ساختمان و... این رویکرد را در کارهای چارلی چاپلین، لورل و هاردی و دیگر کمدینهای سینمای کلاسیک میتوان دید. در سینمای خودمان این کمدی را کمتر دیدهایم، شاید به دلیل پر هزینه بودن و اجرای سخت آن سراغ چنین تجربهای نرفتهایم.»
رضا مقصودی درباره ساده بودن خط داستانی کارهای کمدی و کمتوجهی به جزییاتی که شاید در دیگر ژانرها جدیتر گرفته میشوند هم گفت: «این موضوع مختص به کمدی نیست و در کارهای جدی هم میبینید که قصهپرداز مراحل قصه را پیچیده طراحی میکند و یا ساده از کنارشان میگذرد. این موضوع بستگی به ذوق نویسنده و طراح دارد. بعضی اوقات برای نویسنده هدف مهم است و در این راه پیچیدگیهای داستانی را تعمدا حذف میکند تا به هدفش در انتها برسد. از طرفی زمان کافی برای طراحی پیچیده داستان نیاز است و فرصت کافی موجب طراحی یک فیلمنامه پیچیده میشود. البته ذوق و امکانات نویسنده هم مطرح است چون هر چه قصه پیچیدهتر باشد، جذابیت و شیرینی بیشتری برای مخاطب ایجاد میکند.»
او در ادامه گفت: «راستش نمیتوانم خیلی دقیق بگویم که پیچیدگی داستانی موجب کم شدن خنده تماشاگر حین یک کار کمدی میشود یا نه؛ این بستگی به این دارد که قصه از ابتدا مخاطب را با خود همراه کرده باشد.»
مقصودی درمورد ضعف در گفتوگونویسی در سینما و تلویزیون گفت: «گاهی در اجرا یک اتفاق نهچندان خوب رخ میدهد: فیلمنامهنویس دیالوگ مینویسند ولی بازیگر حین اجرا دیالوگ خودش را میگوید و این موضوع به متن ضربه میزند. فیلمنامهنویس دیالوگ را طراح میکند و برایش مبنا دارد که بر اساس ساعتها فکر است. برای مثال برای دیالوگ سریال «دوپینگ» سراغ فرهنگ عامه رفتم و چند ضربالمثل برای یکی از شخصیتهای پیر قصه نوشتم ولی بازیگر متوجه نشد، در نتیجه کار در مسیر طراحی پیش نمیرود. در واقع بخشی از ضعف گفتوگونویسی به اجرای سر صحنه برمیگردد و مربوط به متن نیست.
امیر عربی: هیچ الگویی دم دستی نیست!
امیر عربی در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا در مورد استفاده از الگوهای شناختهشده در ساخت کمدی که شخصیتی در موقعیتی اشتباهی گرفتار و موجب شکلگیری غافلگیری و تضاد میشود، گفت: «اینها الگوهای کمدینویسی است که تضاد ایجاد میکند. هر دوی این موقعیتها (گرفتار شدن آدمی جدی در جای اشتباه و یا حضور شخصی ساده در موقعیتی جدی) شوخی به وجود میآورند و از الگوهای روتین هستند.»
عربی با تاکید بر استفاده درست از الگو، گفت: «هیچ الگویی دمدستی نیست و در فیلمنامهنویسی و برای طراحی موقعیتی که میتواند کمیک باشد، از آنها استفاده میشود. چیزی که دمدستی و پیشپا افتاده است الگو نیست بلکه شوخی و موقعیت است. در حالی که میتوان با استفاده از همان الگو موقعیت و شوخیهای هوشمند طراحی کرد. الگوها همیشه جواب میدهند و به توانایی کمدینویس بستگی دارد که چطور از آنها استفاده کند.»
این نویسنده درمورد سادهگرفتن سیر قصه در کارهای کمدی و سهل و ممتنع بودن اتفاقها هم گفت: «هر فیلمنامهای در هر ژانر، از شروع با مخاطبش قواعدی میگذارد که داستان با همان قواعد پیش میرود. ممکن است قواعدی که برای داستان گذاشته میشود موجب پس زد شدن تماشاگر شود و یا موجب شکست قصه شود. در این مورد اما نظرها متفاوت است: بعضی معتقدند برای ساخت کمدی و خنداندن تماشاگر باید از پیچیدگی داستانی پرهیز کرد و داستانتان سرراست باشد چون پیچیدگی ذهن بیننده را درگیر میکند و ممکن به شوخیهای داستان نخندد. البته من این موضوع اعتقادی ندارم ولی این نگاه وجود دارد.»
امیر عربی با اشاره به اینکه اینروزها فرصتی برای تماشای مجموعههای تلویزیونی ندارد، درمورد دیالوگنویسی و ضعف در این زمینه گفت: «گفتوگونویسی همانقدر که مهم است، بیاهمیت هم هست و در واقع آخرین چیزیست که در فیلمنامه به آن میپردازیم. دو موضوع وجود دارد: اگر در فیلمنامهای پیرنگ و شخصیتپردازی ضعیف باشد، هرچقدر هم گفتوگونویسی خوب باشد، فیلمنامه شکست میخورد اما اگر پیرنگ و شخصیتپردازی درست باشد و گفتوگوهای فیلنامه در جهت پیشبرد قصه باشد، شما فیلمنامه خوبی دارید. گفتوگو به تنهایی فیلنامه را قوی نمیکند.»
او در ادامه گفت: «به دلایل سبکهای مختلف در سینما، گفتوگونویسی هم متفاوت است. کارگردانهای شاخص گفتوگونویسی متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند. دیالوگهای فیلمهای عباس کیارستمی و بهرام بیضایی متفاوت است چون جنس سینما و نگاه آنها به شخصیتهایشان فرق دارد. تاکید میکنم که گفتوگونویسی مرحله آخر کار است و در وهله اول موقعیت دراماتیک، ساختار پیرنگ و شخصیتپردازی مهم است و بعد از اینها میرسیم به گفتوگونویسی...»
مسعود اطیابی: بازیگران کمدی را کنار هم بچینید موفق نخواهید شد
مسعود اطیابی در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا در مورد کمدیهای استانداردی که در سینما و تلویزیون ساخته میشوند گفت: «اصل کمدی بر این است که مردم را بخنداند. این اصل اول است و یک کمدی استاندارد باید زمانه خود را بشناسد و نیازهای مردم را درک کند و در کنار بازگو کردن حرفهای مخاطبانش آنها را بخنداند. این دغدغه خود من برای ساخت فیلم در ژانر کمدی است.»
او در مورد الگوی ثابت بهکار رفته در اکثر فیلمنامهای کمدی که معمولا حضور شخصیتی در موقعیتی اشتباهی است و موجب غافلگیری میشود و البته انواع کمدیها گفت: «الگوهای زیادی برای ساخت کمدی وجود دارد و مدام هم در سینما و تلویزیون تکرار شدهاند. تکرار این الگوها مهم نیست و به روز کردن آنها مهم است. کمدی موقعیت، کمدی بر اساس شخصیتپردازی و رفتار، کمدی بزن و بکوب، کمدی حادثهای و حتی ساخت کمدی بر اساس ژانرهای دیگر از جمله اینها هستند. کمدی مولفهها و قواعد خودش را دارد و باید رعایت شود در غیر این صورت اثر موفق نخواهد بود. مونتاژ، قاببندی و استفاده از رنگها از مواردی است که باید در بخش فنی رعایت شود.»
این فیلمساز ادامه داد: «کمدی قواعد خودش را دارد و برای ساخت فیلمی در این ژانر باید از ترکیب بازیگر کمدی و بازیگران جدی استفاده کرد تا حضور او در موقعیت اشتباهی دیده شود و سادهلوحی او در میان آدمهای جدی به چشم بیاید. اگر تیمی از بازیگران کمدی را کنار هم بچینید موفق نخواهید شد.»
مسعود اطیابی با اشاره به کارهای پرشمار کمدی در سینمای ایران و شکست اغلبشان در گیشه گفت: «فکر میکنم کمدی ژانری است که بیش از هر ژانر دیگر در گیشه سینما شکست میخورد و این را از تولیدات سینمای خودمان هم میشود فهمید؛ در حالی که بیش از 50 درصد فیلمهای ساخته شده در سینمای ایران کمدی است و اغلب هم شکست میخورند و شاید 5 کمدی موفق در سال ساخته و اکران میشوند.»
اطیابی معتقد است: «برای ساخت کمدی موفق باید اول از همه به فیلمهای ناموفق این ژانر نگاهی انداخت. پیش از دقیق شدن در کمدیهای موفق باید سراغ آثاری در این ژانر رفت که شکست خوردهاند. قضاوت همکاران سینمایی در حوزههایی مانند نقد و اخبار رسانههای سینمایی معمولا با غرضورزی است و نمیتواند معیار خوبی باشد و سینماگر باید نظر مردم واقعی را راجع به کارش بپرسد و برای آنان فیلم بسازد.»
مسعود اطیابی درمورد سریالهای ماه رمضان امسال که از تلویزیون پخش میشوند هم گفت: «من هر سه سریال شبکههای تلویزیونی را میبینم و باید بگویم هر کدام ویژگیهای خود را دارند و شاید یکی مخاطب کمتری داشته باشد اما هر سه سریال قابل تاملی هستند. سریال شبکه دو روال خوبی دارد و من آن را میپسندم و کار تیم سازنده قابل تقدیر است. سریال «زیرخاکی» ساختار منسجمی دارد و البته فیلمساز تجربه کمی در کمدی دارد ولی حضور پژمان جمشیدی، ژاله صامتی و گوهر خیراندیش کفایت میکند تا این سریال نظر بیننده را جلب کند. سریال «سرباز» تلاش خوبی برای روایتی تازه از یک سریال است که شاید نتوانسته مخاطبان را راضی کند اما اگر همین سریال در زمان دیگری و یا از شبکه چهار پخش میشد میتوانست با اقبال مخاطبان مواجه شود. ممکن است به لحاظ جذابیت توقع دیگری از سریال داشته باشیم اما از نظر مفهومی، کار هادی مقدمدوست موفق است.»
او در آخر هم درمورد کار در صدا و سیما گفت: «کسانی که برای ماه رمضان سریال ساختهاند باید مورد تقدیر قرار گیرند چرا که کار در سازمان بسیار سخت است و باید چنین تجربهای را داشته باشید تا متوجه معضلاتی شوید که در صدا و سیما وجود دارد. امیدوارم تلویزیون راه خودش را دوباره پیدا کند و با تغییرات مدیریتی و با کمک هنرمندان به روزهای خوبش بازگردد.»