معرفی کتاب؛

«توتالیتاریسم»، معرف فجایعی که جهان مدیون تمامیت‌خواهی هیتلر و استالین است

|
۱۳۹۹/۰۸/۰۱
|
۰۶:۰۳:۰۰
| کد خبر: ۱۰۷۶۲۲۷
«توتالیتاریسم»، معرف فجایعی که جهان مدیون تمامیت‌خواهی هیتلر و استالین است
کتاب توتالیتاریسم نوشته هانا آرنت، فیلسوف و نظریه‌پرداز سیاسی آلمانی است. آرنت در این اثر ارزشمند، نهادها و عملکرد جنبش های توتالیتر را مورد بررسی و کاوش قرار می دهد و بر دو نمونه شاخص از دولت های تمامیت خواه (آلمان نازی و روسیه ی استالینیست) در دوران معاصر تمرکز می کند: .

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، کتاب «توتالیتاریسم» بخش سوم کتاب خواستگاه‌های توتالیتاریسم است. دو جلد دیگر این مجموعه به موضوعاتی مانند یهودی‌ستیزی و امپریالیسم پرداخته‌اند.

هانا آرنت کتابش، «توتالیتاریسم»، را با تحلیل روی به وجود آمدن یهودی‌ستیزی در اروپا آغاز می‌کند و به چگونگی رشد و نمو این جنبش می‌پردازد. او به اهمیت توده‌ها و اتحادی که میان اوباش و نخبگان در زمان استقرار حکومت‌های توتالیتر به وجود می‌آید اشاره می‌کند و به روش‌های تبلیغاتی و سازمانی این حکومت‌ها برای ماندگاری‌شان می‌پردازد. در کل می‌توان گفت که کتاب حاضر از این می‌پرسد که حکومت‌های توتالیتر چه هستند؟ چگونه رخ می‌دهند؟ و چگونه دوام می‌آورند؟

به گفته هانا آرنت دست‌نوشت اصلی کتاب «خاستگاه‌های توتالیتاریسم» در پاییز 1949، چهار سال پس از شکست آلمان و پیش از مرگ استالین به پایان رسیده بود. این کتاب برای اولین بار در سال 1951 به چاپ رسید.

درباره‌ی هانا آرنت

هانا آرنت در ۱۴ اکتبر ۱۹۰۶ در لیندن–لیمر، هانوفر آلمان در خانواده‌ای یهودی چشم به جهان گشود. او در دانشگاه های ماربورگ و فریبورگ در رشته فلسفه به تحصیل پرداخت و شاگرد مارتین هایدگر، ادموند هوسرل و کارل یاسپرس بود. آرنت سرانجام از دانشگاه هایدلبرگ در رشته فلسفه درجه دکترا گرفت. با ظهور نازیسم و روی کارآمدن حکومت یهودی ستیز، هانا آرنت یکبار دستگیر شد اما برای اینکه دوباره دستگیر نشود، با آغاز جنگ جهانی دوم به همراه همسرش به آمریکا مهاجرت کرد. او آنجا به عنوان نویسنده‌ی آزاد مشغول به کار شد و در دانشگاه های پرینستون و کالیفرنیا و کلمبیای امریکا به تدریس و پژوهش فلسفه پرداخت.این فیلسوف و جامعه شناس سیاسی پرآوازه در 1976 در نیویورک درگذشت.

بخش‌هایی از کتاب «توتالیتاریسم»:

مهم‌ترین خصلتی که می‌توان به جنبش‌های توتالیتر نسبت داد، آن است که این جنبش‌ها به سرعت فراموش می‌شوند و به آسانی می‌توان چیز دیگری به جای آن‌ها برقرار کرد. این قضیه در مورد کیفیت شهرت رهبران این جنبش‌ها، مصداق بیش‌تری دارد. این قضیه در مورد هیتلر نیز صدق می‌کند، کسی که در زمان زندگی‌اش، چنان جاذبه‌ای اعمال کرده بود که هیچ‌کسی در برابر آن مصون نبود. حال آن‌که امروزه، هیتلر پس از شکست و مرگش، چنان از یادها رفته است که حتی در میان گروه‌های نوفاشیست و نونازیِ پس از جنگ نیز چندان نقش مهمی نمی‌تواند داشته باشد.

این ناپایداری، با بی‌ثباتی معروف توده‌ها، بی‌ارتباط نیست. همین ناپایداری شدید، تصدیق دلخوش‌کننده‌ای است برای این رهبرانِ مرده که چه خوب توانسته‌اند رعایایشان را به ویروس خاص توتالیتر آلوده کنند. بنابراین خطاست اگر چنین پنداریم که ناپایداری و فراموش‌کاری توده‌ها، بر این دلالت می‌کنند که آن‌ها از وهم توتالیتر بیرون آمده‌اند. خطای جدی‌تر این خواهد بود که به خاطر این ناپایداری، فراموش کنیم که رژیم‌های توتالیتر، تا زمانی که بر اریکه قدرت‌اند، و رهبران توتالیتر تا هنگامی که زنده‌اند، از پشتیبانی توده‌ای برخوردارند.

«توتالیتاریسم» توسط محسن ثلاثی به فارسی ترجمه شده است.

نظر شما