تبسم کشاورز_ «بازی خونی» دومین فیلم سینمایی بلند حسین میرزامحمدی است که امروز ۱۲ بهمن در دومین سانس چهل و سومین جشنواره فیلم فجر در برج میلاد به نمایش درمیآید.
این فیلم، که به یک واقعه تاریخی در آمل پرداخته، پس از «کت چرمی» که یک اثر اجتماعی بود، به درامی ملتهب با فضای سیاسی و تاریخی تبدیل شده است.
خود میرزامحمدی تم مشترک هر دو اثر را وجوه معمایی آنها میداند که در این فیلم به یک درام جاسوسی_معمایی تغییر شکل یافته است.
به بهانه اولین نمایش فیلم در سینمای رسانه، خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ گفتوگویی با او داشتهایم که در ادامه میخوانید.
برنا: شما پس از ساخت فیلم اجتماعی کت چرمی به سمت ساخت فیلمی جاسوسی و تاریخی رفتید. چه انگیزهای شما را به این تغییر مسیر سوق داد؟ چگونه این دو ژانر را در فیلم بازی خونی ترکیب کردید و همزمان هم تعلیق داستانی و هم بُعد تاریخی آن را حفظ کردید؟
میرزامحمدی: چند سال پیش با مسعود هاشمینژاد دغدغه ساخت فیلمی را با موضوع دهه شصت داشتیم، اما به شیوهای نو و متفاوت که کمتر به آن پرداخته شده باشد. این دغدغه ما را به ساخت فیلم بازی خونی هدایت کرد. این فیلم در واقع یک درام تاریخی است که با عناصری از ژانرهای جاسوسی و معمایی ترکیب شده است. در هر دو فیلمی که با آقای هاشمینژاد نوشتیم، یکی از نکات مشترک، داشتن سابژانر معمایی_جناحی است که در این فیلم، با اضافه شدن المانهای جاسوسی، ابعاد جدیدی پیدا کرده است.
در حقیقت چالش اصلی ما این بود که چگونه میتوانیم یک واقعه تاریخی مستند را در عین حفظ دقت تاریخی، به گونهای روایت کنیم که برای مخاطب جذاب و تعلیقبرانگیز باشد. این در حالی است که مخاطب امروز باید بتواند با فیلم ارتباط برقرار کند، حتی اگر آن سالها را تجربه نکرده باشد.
برنا: فیلم شما به واقعه آمل پرداخته. این داستان چه جذابیتی برای شما داشت که تصمیم گرفتید چنین رخدادی را در فیلمتان روایت کنید؟
میرزامحمدی: واقعه آمل یکی از حوادث مهم تاریخ معاصر ایران است که در سینما به ندرت به آن پرداخته شده است. ما به این موضوع رسیدیم، زیرا میخواستیم یک داستان تاریخی بگوییم که هم از لحاظ موقعیتی جذاب باشد و هم برای مخاطب امروز قابل درک. این واقعه در تاریخ ۶ بهمن ماه سال ۱۳۶۰ رخ داده و ما تلاش کردیم آن را در قالب یک فیلم جذاب و معمایی به نمایش بگذاریم. از آنجا که این واقعه کمتر مورد توجه قرار گرفته، برای ما فرصتی بود تا با تغییراتی که در داستان و شخصیتها ایجاد کردیم و آن را برای امروز بازسازی کنیم. این تغییرات بهویژه به دلیل ملاحظات مختلف در داستاننویسی ایجاد شد، اما هدف این بود که هم واقعیت تاریخی حفظ شود و هم جذابیتهای بصری برای مخاطب فراهم شود.
مهمترین جذابیت این بود که توانستیم یک فیلم تاریخی با رویکردی متفاوت بسازیم که برای مخاطب امروزی هم ملموس و جالب باشد.
برنا: در روند تحقیق و نگارش فیلمنامه، آیا با افرادی که به نوعی در این رخداد حضور داشتند یا اطلاعاتی داشتند، صحبت کردید؟ چطور به خط داستانی بازی خونی رسیدید و این پروسه تحقیقاتی چگونه انجام شد؟
میرزامحمدی: بله، پروسه تحقیقاتی ما بسیار گسترده بود که شامل دیدارها و گفتوگوهایی با افرادی میشد که از نزدیک با این ماجرا درگیر بودند. ما با افرادی که در این رخداد به نوعی ارتباط و اطلاعات داشتند، صحبت کردیم. در واقع برای نگارش فیلمنامه، تحقیقات ما بالغ بر هزار صفحه منابع مطالعه بود تا بتوانیم به یک خط داستانی و طرح جامع برسیم. این تحقیقات شامل منابع تاریخی و مستندات مختلف شد تا واقعیتهای تاریخی به دقت در فیلم لحاظ شود.
فرآیند ما معمولاً اینطور است که ابتدا در کنار مسعود هاشمینژاد تمامی المانهای هنری و ساختاری را به صورت کلی پیادهسازی میکنیم و سپس در مرحله نگارش فیلمنامه به مهندسی و چینش جزئیات داستانی میپردازیم. برای ما این موضوع خیلی مهم بود که ابتدا یک طرح جامع و خط داستانی کامل داشته باشیم و بعد آن را در بستر فیلمنامه پیاده کنیم.
برنا: انتخاب بازیگران چگونه انجام شد؟ به ویژه بازیگران اصلی مثل: ارسطو خوشرزم و سارا حاتمی و... آیا هنگام نوشتن فیلمنامه به این بازیگران فکر کرده بودید یا پس از پیشرفت کار به این انتخابها رسیدید؟
میرزامحمدی: هر فیلم مولفه خاص خودش را دارد و انتخاب بازیگران هم از این قاعده مستثنی نیست. در این فیلم، ما با بازیگران بسیار توانمند و باتجربه همکاری کردیم. در واقع، انتخاب بازیگران از ابتدا با توجه به ویژگیهای خاص شخصیتهای داستان انجام شد. برای مثال سارا حاتمی را انتخاب کردم چرا که بازیگر بسیار توانمندی است و برای رسیدن به نقش، خودش را در اختیار کار قرار میدهد. یا ارسطو خوشرزم و توماج دانشبهزادی هم به همین شکل در تکتک لحظهها کنار فیلم ایستادند.
برنا: با توجه به اینکه داستان فیلم به یک واقعه تاریخی میپردازد، آیا برای نزدیک شدن به واقعیت از سینمای مستند یا شبه مستند استفاده کردهاید؟ رویکرد شما در این زمینه بوده است؟
میرزامحمدی: در این فیلم، من به دنبال استفاده از سینمای مستند یا شبه مستند نبودهام، بلکه سعی کردهام طراحیهای متفاوتی داشته باشم که بیشتر به دنیای داستان و اتمسفر آن توجه داشته باشم. با همکاری آقای برازنده، مشورتهایی انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم که باید دنیای خاصی بسازیم که داستان در آن به نمایش گذاشته شود. تمرکز من بیشتر بر این بود که اتمسفر و فضای داستان به شکلی خلق شود که مخاطب بتواند به آن باور پیدا کند و با آن ارتباط برقرار کند.
به عقیدهی من در سینمای ما فقدان ساخت اتمسفر و دنیای خاصی برای روایتهای تاریخی احساس میشود، و من سعی کردم که این مسئله را در بازی خونی حل کنم. برای من، مهمترین نکته این بود که داستان در بستر یک دنیای معین و خاص به نمایش درآید، نه اینکه صرفاً به نمایش دادن واقعیتهای تاریخی بسنده کنیم.
برنا: با توجه به اینکه فیلم شما به نوعی در ژانر جاسوسی قرار دارد، در فیلمبرداری آیا به زبان بصری سینمای جاسوسی توجه خاصی داشتهاید؟ مثلاً نماهای بسته یا حرکات دوربین حسابشده برای ایجاد حس تعلیق؟
میرزامحمدی: بله، در طراحی فیلم اصول ژانر جاسوسی را رعایت کردهایم. در نوشتن فیلمنامه، ما به قواعد کلاسیک و آکادمیک این ژانر توجه کردیم، مثل طراحی قهرمان و نحوه پیشبرد روایت. در بخش اجرا نیز تلاش کردیم که هم تعلیق داستانی حفظ شود و هم فضایی که فیلم در آن زیست میکند، به خوبی نمایش داده شود.
در بخش فیلمبرداری نیز، حرکات دوربین و نماها در خدمت ایجاد تعلیق و کشش داستانی بوده است. هرچند که فضای فیلم و ساختار کلی آن برای من اولویت داشت، اما سعی کردیم که در کنار این فضا، حرکت دوربین و طراحی نماها نیز به کمک ایجاد حس تعلیق بیاید و زبان بصری ژانر جاسوسی در فیلم دیده شود.
برای من، مهمترین نکته این بود که فیلم در کلیت خود یک تجربه جذاب باشد و در عین حال فضای آن بهطور طبیعی با زبان سینمایی و بصری ارتباط برقرار کند.
انتهای پیام/