![تکذیب ادعای تغییر مدیرکل بانک مرکزی تکذیب ادعای تغییر مدیرکل بانک مرکزی](/files/fa/news/1403/11/23/12843268_223.jpg)
امید محسنی - واشنگتن پست با اشاره به اینکه ترامپ پیش از آغاز مذاکرات، امتیازات قابلتوجهی به روسیه پیشنهاد داده است، از جمله پیشنهاد به اوکراین برای چشمپوشی از بازپسگیری سرزمینهای اشغالی و عضویت در ناتو، این اقدام را مورد انتقاد قرار داده است.
در همین حال گاردین در گزارشی تحلیلی از این رخداد نوشت: پس از تماس ترامپ با پوتین، مقامات بریتانیایی اظهاراتی داشتهاند که این رویکرد با واقعیتهای موجود در تضاد است. وال استریت ژورنال نیز با نگاهی تقابلی اعلام مذاکرات صلح توسط ترامپ را فرصتی برای پوتین دانسته تا به هدف دیرینه خود، یعنی مذاکرات مستقیم با ایالات متحده درباره اوکراین، دست یابد، موضوعی که میتواند به تضعیف روابط اوکراین با غرب منجر شود.
در مقابل، رسانههای روسی این وضعیت را به نفع مسکو میدانند، زیرا سیاستهای ترامپ میتواند به تضعیف اتحادهای غربی و افزایش نفوذ روسیه منجر شود. رسانههای اوکراینی با اشاره به تماس ۹۰ دقیقهای ترامپ و پوتین، ابراز نگرانی کردهاند که سیاستهای جدید آمریکا ممکن است به کاهش حمایت نظامی و مالی از اوکراین منجر شود. این موضوع میتواند توانایی اوکراین در مقابله با تجاوزات روسیه را تضعیف کند.
با توجه به احتمال تغییر رویکرد آمریکا، تحلیلگران اوکراینی بر اهمیت تقویت روابط با اتحادیه اروپا تأکید میکنند. آنها معتقدند که اوکراین باید بهدنبال جلب توجه بیشتر از کشورهای اروپایی باشد تا در صورت کاهش حمایت آمریکا، بتواند به مقابله با تهدیدات روسیه ادامه دهد. اما در بطن تماس تلفنی ترامپ و پوتین چه گذشت؟
دیپلماسی نمایشی ترامپ
ترامپ استاد استفاده از رسانه برای شکلدهی به افکار عمومی است؛ هرجند که این نمایش پوسته ظاهری از سیاستهای فعلی ایالات متحده باشد. تماس تلفنی با پوتین، صرف نظر از محتوای واقعی آن، در نظر اول یک اقدام تبلیغاتی به نظر میرسد که او را در قامت یک "صلحطلب عملگرا" نشان دهد.این همان استراتژی مستمری است که او در کمپینهای انتخاباتیاش نیز از آن بهره برد، یعنی نمایش توافقات یا مذاکراتی که میتواند او را بهعنوان یک رهبر قدرتمند اما عملگرای ضدجنگ معرفی کند.
ضربه به انسجام غرب
با این حال ترامپ در حال ارسال این پیام به اروپاییها بود که آنها دیگر بازیگران کلیدی در بحران اوکراین نیستند و آمریکا بدون آنها تصمیم خواهد گرفت. واکنش تند مقامات اروپایی، بهویژه کایا کالاس و مقامات فرانسوی و آلمانی، نشان میدهد که اروپا در حال درک این واقعیت است که ترامپ رویکردی مستقل و ملیگرایانهتر از بایدن دارد.این اقدام ترامپ، که در تضاد با سیاست اتحادگرایانه بایدن و دموکراتهاست، میتواند شکافهای جدیدی بین اروپا و آمریکا ایجاد کند، مشابه آنچه در دوران اول ریاستجمهوری او رخ داد.
مرکانتلیسم جدید و پایان ماهعسل اروپا و آمریکا
ترامپ بعد از عبور از نگاه نئوکانی به مرکانتلیسم جدید در چینش سیاسی خود معتقد است که آمریکا نباید بار امنیتی اروپا را به دوش بکشد و اروپا باید خودش هزینههای دفاعیاش را تأمین کند.از نگاه او، باید معاملهای برد-برد (یا حتی برد-باخت به نفع آمریکا) در هر زمینهای، از امنیتی تا اقتصادی، وجود داشته باشد. این موضع، که در تضاد با نگاه جهانیگرایان (گلوبالیستها) و چندجانبهگرایان غربی است، به اروپاییها این پیام را میدهد که دوران حمایت بیچونوچرای آمریکا از اروپا به پایان رسیده است.
تاکتیک چماق و هویج ترامپ و ونس
همانگونه که ترامپ در ظاهر پیام صلح میدهد، اما جیدی ونس، معاون او، بلافاصله پس از این تماس تلفنی، بر لزوم تحریمهای بیشتر علیه روسیه و حتی تقویت تهدید نظامی تأکید کرده است. این استراتژی متناقض از یک الگوی کلاسیک ترامپی پیروی میکند؛شخص اول (ترامپ) چهرهای مذاکرهگر و منطقی است، اما تیم او (ونس و سایر سیاستمداران همسو) مواضع سختگیرانهتر را پیش میبرند تا اهرم فشار حفظ شود.
این مدل، به روسیه این پیام را میدهد که در صورت عدم همکاری، تحریمها و تهدیدهای نظامی پابرجا خواهند ماند، اما در عین حال، ترامپ فضای گفتوگو را باز نگه میدارد. این رویکرد گرچه در تحلیل ابتدایی روسیه را به استفاده از فرصت شکاف میان اروپا و آمریکا امیدوارمیکند اما در طولانیمدت مشخص نیست چه برآیندی برای تیم سیاسی پوتین به ارمغان خواهد آورد.
ممکن است پوتین نیز با آگاهی از این استراتژی ترامپ، بازی کوچکتری را درون این بازی بزرگ برای خود تعریف کند که دور کردن اروپا از ایالات متحده در شرایط فعلی باشد. آخرین مواضع روسیه در سخنان روز یکشنبه دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین عیان است: «روسیه در تله وعدههای دروغین نمیافتد. این سیگنال قدرتمندی است که روسیه و آمریکا میخواهند از طریق گفتوگو مشکلات را حل کنند.
تئوری مذاکره ترامپ برای هر دولتی میتواند جذاب باشد.» او سعی دارد همراه با خوشبینی، محتاطانه درباره زمینههای مورد نیاز روند مذاکره و آینده یک توافق احتمالی صحبت کند، در حالیکه این بیان نقش ترامپ را در شکلگیری صلح در آینده پررنگ نمایش میدهد. این پیام از سوی روسیه نشان میدهد که پوتین بازی در زمین ترامپ را حتی اگر به نتیجه مهمی نرسد فرصتی برای تضعیف اروپا و سردرگمی زلنسکی در اوکراین تلقی میکند و در حال حاضر شاید برای پوتین هیچ دستاوردی مهمتر از سردرگمی زلنسکی در میان دو لبه تیز اروپا و ایالات متحده نباشد.
زلنسکی در منگنه اروپا، روسیه و آمریکا
کمی اگر دقیقتر نگاه کنیم برای اوکراین گزینهها سختتری وجود دارد. سه سناریو درباره موقعیت زلنسکی در موازنه جدید قابل تحلیل است:
- اوکراین گوشبهفرمان آمریکا باقی میماند
اگر ترامپ تصمیم بگیرد روند مماشات با روسیه را در پیش بگیرد، زلنسکی باید با این سیاست همراه شود، یا مسیر محرومیت از حمایت آمریکا را در پیش بگیرد.اما این وضعیت برای زلنسکی ریسکهای فراوانی دارد، چرا که او تا امروز بر موضع تقابل با روسیه استوار بوده و هرگونه تغییر ناگهانی میتواند پایههای قدرت او را - با توجه به تعویق انتخابات در شرایط اضطراری -متزلزل کند. البته در این سناریو، زلنسکی میتواند با لابیگری در واشنگتن، کنگره را به حمایت از اوکراین متقاعد کند، اما با توجه به مواضع جمهوریخواهان که علاقهای به هزینهکرد بیشتر برای این جنگ ندارند، این کار دشوار خواهد بود، در حالیکه ترامپ اعتقاد دارد باید همه هزینههایی که در جنگ توسط بایدن شده را باز پس بگیرد.
بنابراین اگر ترامپ تصمیم بگیرد از مذاکرات صلح با روسیه بهعنوان دستاوردی در سیاست خارجی خود استفاده کند، زلنسکی ممکن است به شکلی ناخواسته در این معامله قربانی شود. در غیر این صورت زلنسکی باید خود را به تصمیمهای غیرقابل پیشبینی ترامپ و خواستههای استعمارگرایانه او در خصوص منابع طبیعی اوکراین بسپارد.
- اوکراین به اروپا نزدیکتر میشود؟
سناریوی دوم نزدیکی ناگزیر به اروپاست.اگر ترامپ کمکهای آمریکا را کاهش دهد و مسیر مذاکره بدون اوکراین و اروپا با روسیه را باز کند، نزدکی به کشورهای بزرگ اروپایی انتخاب نهایی زلنسکی خواهد بود. اما این گزینه هم چالشهای خاصی به دنبال دارد. اروپا توان تأمین مالی جنگ را بعد از کرونا و منازعه در اوکراین از دست داده و با وجود حمایت گسترده از اوکراین، کشورهای اروپایی در تأمین تسلیحات و منابع مالی به تنهایی دچار مشکل خواهند شد.
از طرفی، اتحاد اروپا در این زمینه شکننده است. برخی کشورها مانند فرانسه و آلمان بهدنبال پایان جنگ از طریق مذاکره هستند، اما لهستان و کشورهای بالتیک رویکردی تهاجمیتر دارند. این اختلافات ممکن است اوکراین را در موقعیتی نامشخص قراردهد، در عین حال که انتقال وابستگی از آمریکا به اروپا زمانبر است. در نهایت، اگر زلنسکی بخواهد به اروپا تکیه کند، تغییر مسیر منابع مالی و نظامی بهسرعت اتفاق نخواهد افتاد.
- اوکراین بدون حمایت کافی، گزینهای جز عقبنشینی ندارد
اگر آمریکا کمکهای خود را کاهش دهد و اروپا نیز نتواند جای خالی آمریکا را پر کند، زلنسکی ممکن است ناگزیر به اعطای امتیازاتی به روسیه شود، حتی اگر این امتیازات برخلاف سیاستهای پیشین او باشد. در این شرایط، روسیه میتواند بخشهایی از خاک اوکراین را که اشغال کرده حفظ کند و زلنسکی را ناچار به پذیرش یک توافق ناخواسته کند، چنانچه زمزمههای چنین طرحی در اظهارات ترامپ و اطرافیان او شنیده میشود.
این سناریو میتواند اوکراین را به یک کشور درگیر تنشهای داخلی تبدیل کند، چرا که به رغم تمایل مردم، گروههای ملیگرا و ناسیونالیستهای اوکراینی هرگونه عقبنشینی را خیانت تلقی خواهند کرد و زلنسکی را در موقعیت متزلزلی در انتخابات آتی قرار میدهند. بعید نیست این اتفاق در استراتژی روسیه، بعد از توقف احتمالی جنگ با اوکراین گنجانده شده باشد.
با این حال روزهای جهنمی زلنسکی در یک هفته گذشته آغاز شده؛ او نه میتواند کاملاً به اروپا تکیه کند، نه میتواند آمریکا را از دست بدهد. اگر ترامپ مسیر صلح با روسیه را دنبال کند، زلنسکی در برابر یک انتخاب سخت قرار خواهد گرفت؛ همراهی با ترامپ و پذیرش مذاکراتی که ممکن است به ضرر اوکراین تمام شود، یا تلاش برای حفظ اتحاد با اروپا، اما بدون پشتوانه نظامی و مالی کافی.
هرچه باشد، جنگ اوکراین به نقطه چرخش رسیده و تصمیمهای ترامپ و پوتین در ماههای آینده مسیر آن را تعیین خواهند کرد.
انتهای پیام/