ماجرای تکان‌دهنده دختر آذربایجانی که به خاطر حجاب شکنجه می‌شد + فیلم

|
۱۴۰۳/۱۲/۱۳
|
۱۱:۳۱:۱۰
| کد خبر: ۲۱۹۶۷۰۷
ماجرای تکان‌دهنده دختر آذربایجانی که به خاطر حجاب شکنجه می‌شد + فیلم
برنا – گروه فرهنگ و هنر: شب گذشته، دختری از کشور آذربایجان مهمان برنامه «محفل» شد و از سرگذشت آزار و اذیت‌های خانواده اش به خاطر منع او از حجاب و دیندای صحبت کرد.

«کوثر» که نام او پیش از مسلمان شدن «یگانه» بود، شب گذشته مهمان برنامه «محفل شد و آزار‌های خانواده اش در این راه صحبت کرد. وی گفت: متأسفانه در همه جای دنیا همسایه‌های فضول وجود دارند. ما هم یک همسایه فضول داشتیم که همیشه نگاهش را به من می‌دوخت و انگار مرا زیر نظر داشت. احساس می‌کردم که روزی کاری در محله انجام می‌دهد. به او لقب «رادار» داده بودیم، چراکه هیچ چیز از دید او پنهان نمی‌ماند.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ کوثر نقی‌آوا افزود: بعد از مدتی، وقتی من تغییر کردم، او که متوجه این تغییر شده بود، با تعجب سراغ مادرم رفت و گفت: «دخترت چرا این‌طور شده؟ چرا این‌طور لباس می‌پوشد؟ مثل پیرزن‌ها لباس می‌پوشد!» در آذربایجان، اگر کسی شال یا روسری را محکم و مرتب می‌بست، به او می‌گفتند که مثل پیرزن‌ها لباس پوشیده است. همین حرف آن همسایه کافی بود تا مشکلات من آغاز شود و سختی‌هایی که تجربه کردم، شروع شد. حتی اکنون که درباره‌اش حرف می‌زنم، برایم بسیار دشوار است، چراکه زجر کشیدم، تحقیر شدم، شکنجه شدم. نه فقط از نظر روحی، بلکه حتی از نظر جسمی هم آسیب دیدم. فحش می‌شنیدم، مسخره می‌شدم و کتک می‌خوردم.

این خانم آذربایجانی بیان کرد: وقتی می‌پرسید که آیا پدر، مادر و برادرهایت از تو حمایت نکردند، باید بگویم که نه، اتفاقاً همان‌ها بودند که مرا مورد آزار قرار دادند. شدیدترین شکنجه‌ها را از طرف پدر، مادر و دو برادرم تجربه کردم. خدا از گناهانشان بگذرد. آن روز که مادرم از تغییر من باخبر شد، وقتی به خانه برگشتم، دیدم جلوی در ایستاده و یک کلید آهنی در دست دارد. با عصبانیت مرا به شدت کتک زد. آن روز، اولین باری بود که به‌خاطر اسلام و حجابم کتک خوردم و این کتک از طرف مادرم بود.

وی ادامه داد: او آن‌قدر با کلید آهنی به سرم کوبید که سرم متورم شد و چند روز نتوانستم حتی موهایم را شانه کنم. از شدت درد و ورم، لمس کردن سرم برایم عذاب شده بود. خانواده‌ام متوجه شدند که این همسایه تأثیر زیادی روی من گذاشته است، بنابراین ارتباط مرا با او قطع کردند و هرگونه معاشرت با او را برایم ممنوع کردند.

نقی‌آوا افزود: از آن پس، کتک‌ها بیشتر شد، لباس‌هایم را پاره کردند، روسری‌ها و مانتوهایم را از بین بردند. اما من چند روسری ذخیره خریدم و در کیفم نگه داشتم تا بتوانم آنها را جایگزین کنم. کار به جایی رسید که برای چندین ماه در خانه زندانی شدم. تلفن همراهم را از من گرفتند و ارتباطم را با دوستان و مسجد کاملاً قطع کردند.

این خانم مسلمان تاکید کرد: هر شب، می‌دانستم که وقتی اعضای خانواده به خانه بازگردند، وقت کتک خوردن من خواهد بود. هنوز هم باور نمی‌کنم که چطور آن روز‌ها را تحمل کردم. تنها چیزی که مرا یاری کرد، یاد اهل بیت بود. زنی به من یاد داده بود که هر وقت در سختی قرار گرفتی، امام زمان (عج) را صدا بزن. گفته بود که سه بار بگو: «یا اباصالح المهدی، ادرکنی.» من نه سه بار، بلکه روزانه صد‌ها بار این جمله را تکرار می‌کردم.

وی در پایان گفت: مادرم گاهی از موهایم می‌گرفت و روی زمین مرا می‌کشید. برادرم آن‌قدر کتکم می‌زد که گوشم پاره شد. سال‌ها طول کشید تا زخم گوشم بهبود پیدا کند. این تجربه‌ها برایم چیزی جز شکنجه نبود. هم جسمی، هم روحی.

انتهای پیام/

نظر شما
جوان سال
جوان سال
پیشنهاد سردبیر
جوان سال
جوان سال
جوان سال
پرونده ویژه
جوان سال
بانک سپه
رایتل
اکت
بلیط هواپیما
بازرگانی برنا
دندونت
آژانس عکس برنا
تشریفات شایسته
بانک سپه
رایتل
اکت
بلیط هواپیما
بازرگانی برنا
دندونت
آژانس عکس برنا
تشریفات شایسته
بانک سپه
رایتل
اکت
بلیط هواپیما
بازرگانی برنا
دندونت
آژانس عکس برنا
تشریفات شایسته