یادداشت*

صدای خاموش حاشیه‌ها، طنین وحدت ملی

|
۱۴۰۴/۰۲/۰۶
|
۰۸:۰۵:۰۲
| کد خبر: ۲۲۱۰۸۷۱
صدای خاموش حاشیه‌ها، طنین وحدت ملی
در دل شهرهایی که نور برج‌های بلند و خیابان‌های پرزرق‌وبرق بر آن‌ها نمی‌تابد، کودکانی نفس می‌کشند که سهمشان از توسعه، تنها تماشای دوردست‌های رفاه است.

 در همان کوچه‌های خاک‌گرفته و خانه‌هایی با دیوارهای فروریخته، استعدادهایی نهفته‌اند که می‌توانند فردای ایران را بسازند. اما آیا ما به اندازه‌ای که باید، صدای حاشیه را شنیده‌ایم؟ آیا رنج اقشار کمتر برخوردار را فهمیده‌ایم؟ و آیا راهی برای عبور از بحران‌های اجتماعی جز توجه به ریشه‌های آن‌ها یافته‌ایم؟
مناطق حاشیه‌ای و حاد بحرانی، نه صرفاً فضاهایی برای توزیع سبدهای معیشتی، بلکه کانون‌هایی برای بازسازی هویت اجتماعی و فرهنگی کشورند. اگر به این مناطق با نگاه ترحم‌آمیز و مقطعی بنگریم، تنها خاکستر بحران را روی آتش پنهان کرده‌ایم. اما اگر آن‌ها را به‌عنوان بخشی لاینفک از پیکره‌ی ملی ببینیم، جایی که آینده‌ی کشور در آن تنفس می‌کند، خواهیم توانست با برنامه‌ریزی دقیق، آینده‌ای روشن برای همه‌ی ایرانیان رقم بزنیم.
آسیب‌های اجتماعی، نه یک اتفاق، که یک فرآیند خاموش است. بی‌توجهی به آموزش و پرورش، تضعیف سرمایه‌ی انسانی، نادیده‌گرفتن هویت دانش‌آموزی و فقدان فرصت‌های برابر، ریشه‌های بحران‌هایی هستند که دیر یا زود دامنگیر کل جامعه خواهند شد. در واقع، آسیب‌های اجتماعی از دل نابرابری‌های آموزشی، فرهنگی و اقتصادی سر برمی‌آورند و به سرعت مرزهای جغرافیایی را درمی‌نوردند.
اما نقطه‌ی امید، دقیقاً در همان‌جاست که نقطه‌ی درد است. در کلاس‌های کوچک و بی‌وسایل مدارس حاشیه‌ای، نوجوانانی هستند که با چشمانی پر از آرزو، به آینده‌ای بهتر می‌نگرند. اگر بذر آموزش، پرورش و هویت در دل این کودکان کاشته شود، می‌توان از دل این خاک ترک‌خورده، درختان تناوری رویاند که سایه‌اش بر سر تمام ایران گسترده خواهد شد.
برنامه‌ریزی ملی باید از توزیع منابع تا تعیین سیاست‌های یارانه‌ای، بازنگری شود. یارانه‌ها و سرانه‌های ملی نباید تنها بر مبنای عدد و رقم تخصیص یابند، بلکه باید بر مبنای عدالت و شناسایی کانون‌های محروم و کم‌برخوردار بازتعریف شوند. کشور نیازمند یک بازآرایی اجتماعی است، جایی که هر ایرانی، صرف‌نظر از محل تولد یا شرایط اقتصادی‌اش، فرصت شکوفایی داشته باشد.
حفظ همبستگی ملی، نه در شعار، بلکه در عمل محقق می‌شود. هنگامی که کودک یک منطقه‌ی دورافتاده، بداند که صدایش شنیده می‌شود، و برای او نیز همان‌قدر فرصت وجود دارد که برای کودک مرکزنشین، آن‌گاه اعتماد اجتماعی تقویت می‌شود و سرمایه‌ی ملی، از تفرق به هم‌گرایی تغییر مسیر می‌دهد.
ما باید ایران را از نو ببینیم، نه تنها در نمای برج‌ها و جاده‌ها، بلکه در نگاه منتظر کودکانی که هنوز سهمی از این سفره‌ی ملی نیافته‌اند. توجه به حاشیه‌ها، توجه به متن است. و رسیدگی به اقشار کمتر برخوردار، گامی است بنیادین برای ساخت آینده‌ای که در آن، هیچ ایرانی، تنها نمانده باشد.
در شرایطی که کشور با تنگناهای اقتصادی، بحران‌های محیط‌زیستی و فرسایش زیرساخت‌های خدمات عمومی مواجه است، هر تصمیم ملی باید با دقتی مضاعف و نگاهی عدالت‌محور اتخاذ شود. امسال، سالی است که ایران نیازمند بازخوانی اولویت‌هاست؛ و از جمله مهم‌ترین این اولویت‌ها، ضرورت ساماندهی حضور اتباع غیرمجاز و مقابله با پیامدهای گسترده‌ی آن در بطن جامعه است.
واقعیت این است که حضور گسترده و بی‌ضابطه‌ی اتباع غیرمجاز، بار مضاعفی بر دوش زیرساخت‌های عمومی کشور نهاده است. از مدارس پرجمعیت گرفته تا شبکه‌ی درمان فرسوده، از بازار کار متورم تا منابع یارانه‌ای تحلیل‌رفته، همه‌وهمه تحت فشار جمعیتی قرار گرفته‌اند که هیچ برنامه‌ی پایداری برای ادغام، آموزش یا بازگشت آن‌ها وجود نداشته است. این مسئله، به‌ویژه در مناطق حاشیه‌ای و کمتر برخوردار، به شکل ملموس‌تری خود را نشان می‌دهد.
در برخی مدارس جنوب شهر یا مناطق مرزی، تراکم دانش‌آموزی به‌حدی بالاست که نه فقط کیفیت آموزش کاهش یافته، بلکه امکان پرورش هویت ملی و انسجام فرهنگی نیز از میان رفته است. معلمی که ناگزیر است بین دانش‌آموز ایرانی و غیرایرانی سرگردان بماند، نه از سر بی‌مهری، بلکه از سر بی‌امکانی، عدالت را قربانی می‌کند.
افزون بر این، بحران منابع انرژی، اکنون دیگر فقط یک دغدغه‌ی زیست‌محیطی یا اقتصادی نیست؛ بلکه به یک تهدید اجتماعی بدل شده است. شبکه‌ی فرسوده‌ی گاز، برق و آب، در مناطقی که با رشد بی‌رویه‌ی جمعیت غیرمجاز مواجه‌اند، تحت فشار غیرقابل تصوری قرار دارد. کمبود آب آشامیدنی در برخی شهرها، قطعی‌های مکرر برق و اُفت فشار گاز در فصول سرد، تنها بخشی از زنگ‌های خطری است که حضور بدون ضابطه‌ی جمعیتی به صدا درآورده است.
ما نمی‌توانیم هم‌زمان مدعی توجه به محرومان و مناطق حاشیه‌ای باشیم، اما منابع حیاتی این سرزمین را به شکل ناعادلانه‌ای تقسیم کنیم. منابع ملی، همان‌گونه که از نام‌شان پیداست، برای ملت ایران‌اند. و ملت ایران، امروز بیش از هر زمان دیگری، تشنه‌ی عدالت در بهره‌مندی از این منابع است.
بنابراین، در سال جاری، نیاز به یک رویکرد چندبعدی و قاطع بیش از هر زمان دیگر احساس می‌شود:
نگاه ملی باید به‌گونه‌ای سامان یابد که هم‌زمان دو مسئله‌ی مهم و حساس را در کنار هم حل کند:
نخست، بازتوزیع منابع برای حمایت از اقشار کمتر برخوردار و مناطق فراموش‌شده. دوم، مقابله‌ی هوشمندانه و قاطع با حضور و اسکان غیرقانونی اتباعی که سهمی از مالیات، یارانه یا مسئولیت اجتماعی ندارند، اما بهره‌مند از خدمات عمومی کشورند.
این تصمیمات، شاید در نگاه نخست سخت یا حساس باشند، اما در بلندمدت، راهی جز آن برای نجات سرمایه‌های ملی و حفظ همبستگی اجتماعی باقی نخواهد ماند. هر ریالی که به درستی در زیرساخت‌های آموزش، پرورش و هویت‌بخشی صرف شود، سرمایه‌گذاری برای آینده‌ای روشن است. و هر تعللی در ساماندهی بحران جمعیتی، بهایی است که نسل‌های آینده از آن متضرر خواهند شد.


*حسین زوارزاده

نظر شما
جوان سال
جوان سال
پیشنهاد سردبیر
جوان سال
جوان سال
جوان سال
پرونده ویژه
جوان سال
پایگاه اطلاع رسانی شهرداری مشهد
بانک سپه
رایتل
اکت
بلیط هواپیما
بازرگانی برنا
دندونت
آژانس عکس برنا
تشریفات شایسته
پایگاه اطلاع رسانی شهرداری مشهد
بانک سپه
رایتل
اکت
بلیط هواپیما
بازرگانی برنا
دندونت
آژانس عکس برنا
تشریفات شایسته
پایگاه اطلاع رسانی شهرداری مشهد
بانک سپه
رایتل
اکت
بلیط هواپیما
بازرگانی برنا
دندونت
آژانس عکس برنا
تشریفات شایسته