به گزارش خبرگزاری برنا از گیلان، آیتالله محمدعلی امینیان، نماینده مردم گیلان در چهار دوره مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه آستانه اشرفیه، ظهر امروز به علت کهولت و بیماری در سن ۸۹ سالگی درگذشت.
وی در سال 1305شمسى در روستاى فتیده از توابع لنگرود در خانواده اى متدین و مذهبى دیده به جهان گشود.
در بخشی از زندگینامه ایشان آمده است: تحصیلات ابتدایى را از مکتبخانه آغاز کردم و آن گاه در مدرسه اى که در چهار کیلومترى روستاى ما قرار داشت وارد شدم و با سختى فراوان این دوره را گذراندم.
پس از مدتى با توجّه به فضاى مذهبى یى که بر خانواده ام حاکم بود، تمایل شدیدى نسبت به تحصیلات علوم دینى پیدا کردم.
این دوران مصادف با اشغال ایران به دست متفقین بود که همه مردم از این بابت در وضعیّت بسیار سختى از لحاظ مادى، معنوى و اجتماعى قرار داشتند.
با تشویق خانواده ام در اوایل سال 1323شمسى براى تحصیل علوم دینى به شهر مقدّس قم آمدم.
در پاییز همین سال، در حالى که مشغول فراگیرى مقدّمات بودم، مرحوم حضرت آیت اللّه العظمى بروجردى قدّس سرّه به قم تشریف فرما شدند و من نیز با شوق زاید الوصفى افتخار استقبال از ایشان را داشتم.
حدود نه سال دروس سطح (شامل کتب جامع المقدّمات، سیوطى، حاشیه، شرح شمسیه، مطوّل، شرح لمعه، قوانین، شرح تجرید الاعتقاد، رسائل، مکاسب، شرح منظومه سبزوارى و کفایة الاصول) را با دقت و وسواس زیاد به پایان بردم.
با هم بحث هاى خود آیت اللّه حاج شیخ محمد ایمانى و آیت اللّه حاج شیخ محمد على فیض لاهیجانى عهد کرده بودیم تا اتمام کامل دروس سطح حوزه در درس خارج حاضر نشویم.
خوشبختانه اتمام سطح مصادف بود با آغاز درس خارج فقه (کتاب الطهارة) آیت اللّه العظمى بروجردى قدّس سرّه و درس خارج اصول حضرت امام خمینى قدّس سرّه که حدود ده سال از محضر این دو وجود پربرکت، فیض بردم.
هم زمان نزد علّامه طباطبائى قدّس سرّه تلمّذ مى کردم.برخى از اساتیدى که در دوران تحصیل در حوزه علمیّه قم از محضر درس آنان بهره برده ام عبارتند از: آیة اللّه محقق داماد، آیت اللّه سیّد محمد رضا گلپایگانى، آیت اللّه مرعشى نجفى، آیت اللّه شریعتمدارى، آیت اللّه حاج شیخ عبدالنّبىّ عراقى، آیت اللّه سیّد مرتضى مرتضوى گیلانى لنگرودى، آیت اللّه میرزاهاشم آملى و حضرت آیت اللّه بهجت گیلانى که حدود دو سال و نیم مکاسب محرّمه را به صورت سطح و خارج از محضر ایشان درس گرفتم.
در کنار درس و بحث با توجّه به زمینه ها و علاقه اى که به تدریس داشتم، تمامى دروس سطح را به دفعات در مدارس خصوصى حضرت آیت اللّه گلپایگانى قدّس سرّه و مدرسه حقّانى که در آن دوره مجمع طلّاب مستعد و خوش فکر بود، تدریس مى کردم و بحمداللّه کلاس هاى پربار و مفیدى بودند و شخصیّت هاى برجسته اى از آن میان تربیت شدند که اکنون به خدمت گزارى به اسلام و انقلاب مشغول هستند.
تحقیق و تألیف از توفیقات الهى بوده است که در طول تحصیل و تدریس قریب به پنجاه سال همراه و یاورم بوده و هست و این توفیق عظیم را شکرگزارم.
ثمره عمر و فعّالیّت هاى علمى ام تألیفاتى است که برخى از آنها به چاپ رسیده و متأسّفانه مقدار زیادى از دست نوشته هایم در حادثه ناگوار آتش سوزى منزلم در رشت به سال 1368شمسى از بین رفته است.
آثار منتشر شده:
میزان اندیشه؛ حسن الختام یا دروس فى الکلام؛ رساله اى در سنخیّت؛ عناوین ثانویه (در مورد احکام اوّلى و ثانوى و موضوعات مختلفى چون: تقیّه، روابط اجتماعى دختران و پسران، شرکت زنان در فعّالیّت هاى اجتماعى، مسائل مستحدثه پزشکى)؛ تفسیر آیات منتخبه.
فعّالیّت هاى سیاسى و اجتماعى
چنانکه در بخش هاى گذشته آمد، در حوزه علمیّه قم در درس حضرت امام خمینى قدّس سرّه حاضر مى شدم و از مکتب انقلابى و اخلاقى ایشان بهره مند مى گشتم.
با توجّه به عشق و ارادتى که به ایشان داشتم در طول مبارزات ضدّ رژیم شاه از سال 1341شمسى به خصوص پس از وفات حضرت آیت اللّه العظمى بروجردى قدّس سرّه از دور و نزدیک انقلاب را دنبال مى کردم و قلبم همواره با امام بود.
در روستا و شهر با وعظ و تبلیغ وظیفه خود را در قبال دین و مردم انجام مى دادم و در تمامى اعلامیه ها و اطلاعیه هایى که در شهر قم و در سطح استان گیلان براى حمایت از حضرت امام و مبارزات ایشان یا بر ضدّ رژیم پهلوى صادر مى شد، از پیشگامان بودم.
به خصوص بعد از اوج گیرى مبارزات مردمى در سال هاى 1356 و 1357شمسى در به صحنه آوردن مردم روستاى فتیده و گرم کردن تظاهرات مردمى در لنگرود فعّالیّت زیادى داشتم و غالباً پایان این راهپیمایى هاى باشکوه، سخن رانى و اعلام مواضع انقلابى و خواست مردم برعهده اینجانب بود.
براى همین اقدامات نیز بارها از جانب ساواک تهدید شدم، امّا خوشبختانه با امواج خروشان انقلاب اسلامى و ضعف رژیم و نهادهاى سرکوبگر آن این تهدیدات جامعه عمل نپوشید.
پس از انقلاب اسلامى با دعوت مردم براى اقامه نماز و وعظ و تبلیغ در مسجد گلشن رشت به این شهرستان نقل مکان کردم، البته حکم برخى از مراجع به خصوص حضرت امام قدّس سرّه براى پذیرش این دعوت بسیار کارساز بود.
پس از چندى در حالى که گروهک هاى محارب و ضدّ انقلاب جایگاهى در گیلان و به خصوص رشت پیدا کرده بودند، براى اقامه نماز جمعه دعوت شدم.
فرصت مناسبى بود تا از تریبون نماز جمعه براى افشاى چهره منافقین و ضدّ انقلاب به عنوان پایگاهى مکتبى و انقلابى بهره ببرم و بحمداللّه پس از مدت کوتاهى سنگر مستحکمى علیه ضدّ انقلاب و جریان نفاق متشکّل از جوانان حزب اللّهى، بسیجى و پیرو خطّ امام از طریق نماز جمعه و ارتباطات مستمر با مردم به وجود آمد و با همین تشکّل، مبارزه سختى علیه گروهک هاى نفاق، ملحد و محارب آغاز شد.
به یاد دارم که در مورد گروهک هاى ملحد و اعضاى آنان خطبه اى در مورد ارتداد و احکام مرتد در اسلام خواندم که موجى در جوانان و مردم انقلابى رشت به وجود آورد که پس از نماز جمعه دفاتر و کتاب فروشى هاى گروهک هاى ملحد و محارب را به آتش خشم انقلابى و اسلامى خود برچیدند.
پس از این حادثه که شاید انقلابى بزرگ در آن دوره در رشت محسوب مى شد، استاندار وقت شهید انصارى و دادستان دادگاه انقلاب شهید کریمى لاهیجانى و حاکم شرع استان و فرمانده سپاه گیلان به عنوان تشکر و سپاس نزد من آمدند و پس از تشریح فعّالیّت هاى مخفى و آشکار گروهک هاى ضدّ انقلاب در سطح استان اظهار داشتند که در جلسه شوراى تأمین استان به دنبال راه حلّ مناسبى جهت ممنوعیّت فعّالیّت هاى این گروهک ها و پاک سازى شهر از دفاتر و کتاب فروشى ها و مراکز آن ها بودیم، لیکن به سبب مسلّح بودن بسیارى از این گروهک ها و دارا بودن تشکیلات نظامى فکر مى کردیم بدون خون ریزى و درگیرى این عمل امکان پذیر نخواهد شد که با این حرکت مذهبى و خودجوش مردم از پایگاه نماز جمعه این مسئله پر خطر و مهم این چنین آسان و بى زحمت حلّ و فصل شد.
مناصب و مسئولیّت ها
پس از تبعید حضرت امام خمینى به ترکیه و سپس به عراق، مرحوم آیت اللّه العظمى گلپایگانى سرپرستى امتحانات طلّاب علوم دینى را به عهده گرفت و به گروهى از روحانیون از جمله اینجانب مأموریّت داد تا امتحانات طلّاب را سامان دهیم.
در آن زمان براى امتحانات حوزه اى سه رتبه وجود داشت؛ رتبه اوّل، کتاب هاى مقدّمات تا شرح لمعه و قوانین؛ رتبه دوم، رسائل و مکاسب شیخ انصارى و رتبه سوم، کفایة الاصول آخوند خراسانى و دروس خارج بود.
در ابتدا مسئولیّت امتحانات رتبه اوّل به عهده گروهى از جمله: آیت اللّه حاج حسن تهرانى، آیت اللّه بنى فضل تبریزى و بنده نهاده شد که هم امتحانات کتبى و هم شفاهى را سامان مى دادیم. پس از چند سال به رتبه دوم و سپس به رتبه سوم ارتقا یافتیم و تا نزدیکى پیروزى انقلاب اسلامى این مسئولیّت را به عهده داشتیم، البته بزرگان دیگرى چون حضرات آیات: اشتهاردى، ستوده و صلواتى نیز در زمینه امتحانات فعّالیّت داشتند.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى با حکم حضرت امام مسئولیّت دادگاه انقلاب به این جانب واگذار شد. به این دلیل که خود را براى این منصب خطیر و پرمسئولیّت قابل نمى دانستم و میل باطنى نیز به این امور نداشتم، پس از دوره کوتاهى از مسئولیّت کناره گرفتم و این مسئولیّت به عهده دیگران نهاده شد.
مسئولیّت بعدى اینجانب که مسئولیّتى فرهنگى و در ارتباط با نسل جوان بود، نمایندگى ولى فقیه در دانشگاه گیلان که در زمان حضرت امام به این جانب واگذار شد و حدود چهارده سال است که این وظیفه را بر دوش مى کشم و همه تلاشم در این مسئولیّت، حرکت به سوى یک دانشگاه اسلامى است که از اهداف انقلاب فرهنگی می باشد.