
به گزارش روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، روزنامه ایران در ادامه نوشته است: تاکنون صدها و حتی هزاران فیلم و سریال پلیسی در جهان با محوریت تلاشهای یک کارآگاه پلیس ساخته شدهاند. این سوپرمنها قادر به حل پازلهای پیچیدهای هستند که عقل کمتر کسی به آن میرسد. آنها با فرضیهسازی میتوانند راز جنایت یا سرقتی زیرکانه را فاش کنند. البته در فیلم جدید، کارآگاهان میتوانند از طریق رایانه یا صفحههای بزرگ لمسی جایی را که تبهکار فراری آنجا رفت و آمد میکند، تحت کنترل بگیرند و ...
شاید بخشی از آنچه را که در فیلمها و سریالها میبینیم واقعیت داشته باشد ولی کار پلیس بویژه کارآگاهان بسیار پیچیدهتر و مشکلتر از چیزی است که فکرش را میکنیم. ضمن اینکه از این دم و دستگاههایی که توی تلویزیون نشان میدهد در اداره پلیس خبری نیست. باید گفت که پلیس با اتکا به تجربیات قدیمی و تلاش افسران تحصیلکردهای که علاقه و اشتیاق زیادی در زمینه پلیسی دارند موفق به کشف جرم میشوند، بدون اینکه مثل فیلمهای هالیوودی آخرین تجهیزات مخابراتی و رایانهای داشته باشند و با هلیکوپتر و نورافکنی قوی که منطقهای را روشن میکند، مجرمان خطرناک را تعقیب و دستگیر کنند.
باید برای آشنا شدن با کارآگاهان و اینکه این تخصص چگونه در ایران بهوجود آمده سری به گذشته بزنیم. بنا بر شواهد تاریخی میتوان گفت ایران یکی از نخستین کشورهایی است که برای ایجاد امنیت در شهرها و روستاها از افرادی تحت فرمان حکومت که به معنای امروزی پلیس محسوب میشوند، بهره میبرده است که نمونه واقعی آن «سازمان پولیس» در دوره اشکانیان است. بنابر گفته مورخان کلمه پلیس امروزی برگرفته از پولیس دوره اشکانیان است.
از «پولیس» تا آگاهی ناجا
پلیس با ساختاری متفاوت با لباس متحدالشکل از سال 1253 شمسی با حضور مستشاران اتریشی در کشورمان راهاندازی شد. 39 سال بعد چند تن از افسران سوئدی به دعوت رئیس نظمیه به ایران آمدند و عهدهدار تشکیل ادارات مختلف نظمیه شدند. شخصی که مسئول بررسی گسترش دایره تحقیق بود «کلنل برگدال» نام داشت و این دایره را به 7 شعبه گسترش داد و نام آن را به تأمینات تغییر داد که بعضی ادارات فعلی ناجا از جمله اداره کل تشخیص هویت نیز جزئی از آن محسوب میشود. اداره تأمینات یا همان اداره آگاهی امروزی وظیفه کشف جرایم از جمله سرقت، قتل، جعل، کلاهبرداری و تشخیص هویت بود که هماکنون بسیار گستردهتر شده است.
یافتن پاسخ در آخرین لحظه
کارآگاهها چه کسانی هستند و چه فعالیتهایی میکنند و آیا مثل فیلمها اینهمه اکشن هستند؟ سردار محمدرضا مقیمی، رئیس پلیس آگاهی کشور در این باره به «ایران» میگوید: «کارآگاه کسی است که در کارش بسیار باتجربه باشد. این واژه در همه دنیا در انحصار پلیس قرار دارد و نامی است که در چارچوب واژه پلیس معنا مییابد. کارآگاه در پلیس آگاهی کسی است که در عملیات پلیس، پیجویی پروندههای سرقت و جنایت و کشف جرایم فعالیت دارد.»
او میافزاید: «اگر بخواهید با نقش کارآگاهها بیشتر آشنا شوید باید بگویم کارآگاه باید بتواند با صحنه جرم ارتباط برقرار کند و با صحنه حرف بزند و از تجربیات خود برای رازگشایی از صحنه سرقت یا قتل استفاده کند. کارآگاه باید در قبال هر مدرک که در صحنه جرم پیدا میکند سه سؤال اساسی را از خود بپرسد. نخست اینکه شی یا مدرک بهدست آمده چیست و چگونه از آن در جنایت استفاده شدهاست؟ سؤال بعدی اینکه چه رابطهای بین مدرک جرم با صحنه جرم وجود دارد یا به عبارت دیگر چه رابطهای بین جرم و قربانی وجود دارد؟ و سوم، مدرک چگونه میتواند زمان یا مرحلهای از مراحل وقوع جرم را بیان کند؟ بنابراین کارآگاه باید با بهترین شیوه و پیروی از قاعده کلی بررسی صحنه جرم دلایل و مدارک موجود در صحنه را جمعآوری کند و از آنها به بهترین نحو برای پاسخگویی به سؤالات و فرضیهها استفاده کند، زیرا امکان حضور دوباره در صحنههای جرم و جبران اشتباهات قبلی وجود نخواهد داشت.»
سردار مقیمی در ادامه میافزاید: «کارآگاه پس از بازدید از صحنه جرم باید بتواند به این سؤالات پاسخ دهد که چه کسی یا کسانی به این محل رفت و آمد کردهاند؟ چگونه میتوان به این محل رسید (پیاده، با موتور یا ماشین و ...)؟ وسایلی که در صحنه جرم وجود دارند به چه کاری میآیند؟ چه فعالیتهای مجرمانهای در مناطق حوالی صحنه جرم صورت گرفته است؟ صحنههای جرم مرتبط با این صحنه، کجاها هستند؟ مجرم چگونه به صحنه جرم وارده شده؟ چرا مجرم اینجا را به عنوان صحنه جرم انتخاب کرده است و ...؟»
البته باید گفت که کشف جرم فقط با مدارک و شواهدی که از صحنه جرم پیدا میشود امکان پذیر نیست و تا زمانیکه متهمی بازداشت نشود و تحت بازجویی قرار نگیرد، نمیتوان از آن جرم رازگشایی کرد.
کارآگاه برای یافتن سرنخ در صحنه جرم و استفاده از آن برای یافتن سایر سرنخها بهره میبرد؛ باید به این نکته هم اشاره کرد که گاهی مجرمان برای ردگم کردن و فریب دادن پلیس صحنه جرم را بهم میزنند که البته کارآگاه خبره میتواند با زیرکی این تغییر را حدس بزند.
یکی از کارآگاهان اداره ویژه قتل پلیس که چند سالی است بازنشسته شده درباره رسیدگی به یکی از پروندههای قتل سریالی میگوید: «چند سال پیش گزارش شد که زن جوانی به طرز هولناکی در منطقه سعادتآباد به قتل رسیده است. با مراجعه به صحنه جنایت دریافتیم قاتل دست و پای قربانی را بسته و در اتاق خوابش او را خفه کردهاست. رد بجا مانده نشان میداد که شوهر قربانی عامل اصلی این جنایت است. اما بازجویی از شوهر قربانی و تحقیق از همسایهها و همکاران این مرد، حکایت از بیگناهی او داشت. همچنان که در حال فرضیهسازی بودیم پس از یک هفته قتل دیگری در شهرک غرب گزارش شد. هنگامی که سرصحنه حاضر شدیم، پی بردیم مقتول زن است و دقیقاً مانند قربانی پروندهای که در دست داشتیم به قتل رسیده. کارمان به هم گره خورده بود چون سرنخهایی که داشتیم ما را در مسیر شناسایی قاتل هدایت نمیکرد.»
او میافزاید: «10 روز بعد قتل سوم در همان منطقه اتفاق افتاد. این جنایت هم تفاوتی با دو پرونده قبل نداشت. فشارها رویمان زیاد بود و باید عامل یا عاملان قتلهای سریالی را شناسایی میکردیم. تلاشمان را بیشتر کردیم. شبها هم اداره میماندیم تا هر تیم بتواند در شاخهای از تحقیقات تجسس کند. پس از چند روز بیخوابی، تلاشهای شبانهروزیمان نتیجه داد و پس از ردیابی مخابراتی و گرفتن پرینت خانه هر سه قربانی دریافتیم ساعت 9 صبح روزهای قتل یک شماره مشترک به این خانهها زنگ زده است که با شناسایی مالک شماره موفق به یافتن سرنخی از قاتل شدیم. با تعقیب مظنون اصلی که جوانی 28 ساله بود مطمئن شدیم که جنایتها کار اوست و پس از بازداشت وی و بازرسی از خانهاش و یافتن سرنخهای بیشتر، در بازجوییها به قتل این سه زن با همدستی زن دیگری اعتراف کرد. این قاتل دچار بیماری روحی و روانی بود و از این جنایتها لذت میبرد.»
معماهای پیچیده کارآگاهی
کار یک کارآگاه به بررسی صحنه جرم خلاصه نمیشود بلکه برای واکاوی یک جنایت یا سرقت باید به آزمایشگاههای تشخیص هویت، آزمایشگاههای اسلحهشناسی و خط شناسی و تعیین گروه خون و انگشتنگاری و ... تحقیق از شاهدان یا مظنونان بپردازد که هر کدام در مقاطع مختلف تحقیق از اهمیت بسیاری برخوردارند.
سرهنگ کارآگاه غلامحسین بیابانی، رئیس مرکز تحقیقات پلیس آگاهی کشور در تشریح وظایف یک کارآگاه باتجربه به «ایران» میگوید: «پلیس آگاهی سابقه طولانی در مبارزه با جرم و تبهکاران دارد و آنچه این پلیس را نسبت به سایر پلیسها متمایز میکند سرعت و دقت در کشف جرم است. کارآگاه در صحنه جرم به دنبال کشف حقیقت است و با توجه به دانشی که دارد باید بداند آزمایشگاه جنایی با فلان مدرک جرم چه میتواند بکند و از ماهیت سرنخهای بهدستآمده بااطلاع باشد چون اگر نتواند به درستی صحنه را بررسی کند، نمیتواند در گشودن گرههای معماگونه موفق شود.»
بیابانی ادامه میدهد: «یک پلیس، زمانی میتواند به یک کارآگاه زبده و باهوش تبدیل شود که با جرم آشنایی بالایی داشتهباشد، بتواند در خلال بازجویی به سرنخهای خوبی دست پیدا کند. کارآگاه با تجربه با سه عنصر دستیابی به مدارک و شواهد، وجود شاهد و اعتراف مجرم میتواند پرده از راز یک سرقت یا جنایت بردارد. برای مثال، بیشتر قتلها به این دلیل کشف میشوند که افراد دخیل در آن یکدیگر را میشناسند و فرایند شناسایی مجرم فقط با حذف مظنون صورت میگیرد. کمبود هرگونه رابطه بین قربانی و مجرم، حل و فصل جرایم را دشوار میکند بنابراین کارآگاه میتواند با برقراری رابطه بین مظنونان بالقوه و قربانی در صحنه جرم، فرضیهسازی کند که همین فرضیهها مسیر کشف حقیقت را آسان میکند.»
کارآگاهبازی
شاید خیلیها کارآگاهی را با پلیس بودن یکی بدانند. مثلاً مأمور پلیسی که کلت به کمر از دیواری بالا میرود و دزدی را دستگیر میکند یا با تعقیب و گریز خطر میکند تا تبهکاری را دستگیر کند در نظر مردم همان کارآگاه باشد ولی اینطور نیست.
کارآگاه پلیس در ابتدا باید چند سالی را در تیمهای عملیاتی خدمت کند و سپس وارد دوایر مختلف پلیس آگاهی شود. مثلاً افسر تازهکار با توجه به علاقه به خدمت در دایرهای مثل قتل، آدمربایی، سرقت مسلحانه، سرقت خودرو و موتور، جعل و کلاهبرداری ... و با رسیدگی به پروندههایی که در اختیارش میگذارند تجربههایی کسب میکند که در آینده در کارآگاه شدنش تأثیر فراوانی دارد.
افسر پلیس پس از اینکه تجربههایی در زمینه فعالیتش بهدست آورد و به قول معروف در رشته خود کارکشته شد میتواند برای آزمون کارآگاهی امتحان دهد و اگر قبول شد از کارآگاه سومی تا کارآگاهی پیش برود.
کارآگاه بر خلاف فعالیتهای رایج در پلیس مثل بدرقه متهم یا عملیاتهای تعقیب و گریز و دستگیری، وظیفه مهم و ویژهتری دارد. یک کارآگاه دیدی وسیعتر به مسائل دارد و با در نظر گرفتن همه جوانب و بررسی دقیق صحنه جرم، از هیچ سرنخی نمیگذرد، حتی یک تار مو. چه بسا راز یک قتل با یافتن یک تار مو از لباس قربانی فاش شده است. یافتن یک لکه خون، ته سیگار، اثر انگشت، شماره تلفن و ... هرکدام سرنخی مهم برای کارآگاه پلیس برای کشف یک پازل تبهکارانه است. البته در بیشتر کشورها کارآگاهان پلیس پس از بازنشسته شدن در قالبی جدید تحت عنوان کارآگاه خصوصی وارد عمل میشوند و با توجه به تجربیاتی که در 30 سال فعالیت در سازمان پلیس داشتهاند خدمات جدیدی ارائه میدهند.
حالا خیلی وقت است کارآگاهان مثل فیلمهای کلاسیک ذرهبین بهدست نیستند و با کمک تکنولوژیهای جدید و آزمایشگاههای جنایی پیشرفته سرنخها را طور دیگر زیر ذرهبین میگیرند. دیگر از کارآگاه پوآرو و شرلوک هولمز و خانم مارپل خبری نیست اما کارآگاهان معماهایی پیچیدهتر از معمای داستانهای پوآرو و شرلوک هولمز حل میکنند.