به گزارش خبرگزاری برنا؛ این روزها آنچنان اضطراب و دلشورهای از آیندهای نامعلوم سراسر وجود کارگردانها و بازیگران بدون حاشیه تئاتر را فرا گرفته است که هر لحظه در پی یافتن عامل اصلی بر هم زننده آرامش شان هستند.
کارگردانها و بازیگرانی که مسیر رسیدن به هدف نهایی را صبورانه طی میکنند و با حاشیههای تئاتر سر و کاری ندارند و به تعبیری «سرشان در لاک خودشان است».
عباس عبداللهزاده نیز از آن قشر هنرمندانی است که بالاخره راجع به مشغله های فکری خودو مشکلات این حرفه، سکوتش را شکست.
کارگردان نمایش «فرار از زندان 2» درباره حاشیههای این روزهای تئاتر گفت: تئاتر یک هنر تخصصی است و در هر زمینه و رشتهای نیاز به متخصصان خودش را دارد. صنعت سینما و تلویزیون این شاخصهها را دارند اما نمیتوانند وارد تئاتر بشوند و در محیط تئاتر درست عمل کنند چراکه ابزارهای انسانی که در تئاتر از آن استفاده میکنیم کمی متفاوتتر از ابزارهای مرسوم سینما و تلویزیون است بنابراین نیروهای انسانی که در تئاتر تربیت میشوند، دارای ویژگیهای بخصوصی هستند.
وی ادامه داد: این ویژگیها آنها را از دنیای تصویر متمایز میکند، به همین علت ما گاهی میبینیم که خیلی از بازیگرهایی که در محیط های تصویری هستند میل به تئاتر پیدا میکنند و وقتی آنها وارد تئاتر میشوند به نظر من تئاتر را کوچک میکنند و از عظمت و بزرگی تئاتر میکاهند، چرا؟ چون دورههای تمرینی که یک بازیگر تئاتر در درسهای تخصصیاش انجام میدهد خیلی متفاوت است و آنها ساعتهای زیادی را روی مبانی و مسائلی کار میکنند که شاید کمتر پشت دوربین لازم و ضروری باشد اما از طرفی دیگر هم اعتقاد دارم که کسانی که تئاتر کار میکنند متخصصان سینمایی نیستند یعنی هر چند که در مبانی دارای اشتراک هستند اما در بحث تخصصی اینگونه نیست.
عبدالله زاده در ادامه صحبت هایش افزود: متخصص سینما و تئاتر دو انسان متفاوت هستند. در هنر بازیگری اینها کاراییهایی را در صحنه تئاتر آموزش میبینند که مخصوص تئاتر است و میزان به کارگیری آنها از قدرتهای روانی و جسمیشان متفاوت است حالا در این پروسه، ورود بازیگرهایی که در یک دوره تئاتر کار کردند و بعد رفتند به سمت دنیای تصویر آنها کیفیتهای لازم را ندارند صرفا به این دلیل که میتوانند خوب حرف بزنند و یکسری از احساسات را بروز دهند از آنان نمیتوانیم به عنوان بازیگران شش دانگ تئاتر نام ببریم.
کارگردان نمایش «فرار از زندان 2» در خصوص ورود بازیگران چهره به تئاتر عنوان کرد: بازیگر تئاتر کسی است که همیشه و همواره در حال کار کردن و کشف و شهود است و از ذهنی خلاق برخوردار است بنابراین ورود بازیگرهای چهره، تئاتر را به سطح می آورد و از آن همه زیبایی شناسی و کیفیتی که میتواند داشته باشد به سطح نازل حرکت میکند و این تنزل آرام آرام منجر به مرگ تئاتر میشود.
وی افزود: من اعتقاد دارم که شاید در یک برهه از زمان که چهرهها وارد دنیای تئاتر شدند برد تبلیغاتی خوبی در اجتماعهای مختلف داشتهاند اما از زمانی که این حضور در برخی قشرهای تئاتری به عنوان یک حضور مثمر ثمر واقع شد، تئاتر ما دچار چالشهای مختلف شد، نیروهای خوبمان امروز خانه نشین شدهاند چون در بازار کار تئاتر نقشهایشان دیده نمیشود فقط به این دلیل که آنها آدمهای پول سازی نیستند.
عبدالله زاده در ادامه بیان کرد: بنابراین همانطور که مشخص و معین است همه تئاتریها به این نتیجه رسیدهاند که این چهرهها نه به خاطر قابلیتهایشان بلکه به خاطر قوت پولسازیشان در دوره تولید باید وارد بازار تئاتر بشوند و این خود ضربه سهمگینی به تئاتر میزند به خاطر اینکه کیفیت مختلف انسانیاش را از دست میدهد و تئاتر آزاد فاصلهاش را نزدیک میکند چون ما به هر قیمتی میخواهیم سالنهایمان پر باشد و مردم به تئاتر بیایند و کار ببینند.
کارگردان نمایش «گرگ دختر» تصریح کرد: تئاتر یکی از هنرهایی است که روی اجتماع خودش تاثیر میگذارد اما با این شرایط رویکرد خودش را از دست میدهد و به یک هنر دم دستی تبدیل میشود و وقتی که آنقدر فاصله بازی کردن در صحنه تئاتر کم میشود، هر کسی به خودش اجازه می دهد وارد حوزه تئاتر بشود و به واسطه اینکه بازیگری نمی تواند انجام دهد کارگردان می شود و اگر نتواند کارگردان شود به نویسندگی روی می آورد.
وی ادامه داد: در اصل بسیاری از معیارهای تئاتر به هم میریزد به صرف اینکه تئاترمان بفروشد و درآمدی داشته باشد، خیلی از تئاترها کیفیت خودشان را از دست می دهند. این سطحی نگریها روز به روز بیشتر میشوند و آن رسالت اصلی تئاتر؛ که باید دارای اندیشه باشد و مردم زیبایی شناسی ببینند از بین میرود اینجا اتفاق فقط و فقط به حضور چهرهها و به انتخاب کارگردانها و مجموعه تئاتری مربوط نمیشود بلکه به شانهای که دولت خالی کرده است باز میگردد.
عبدالله زاده درخصوص حمایت های دولت از تئاتر گفت: در تمام کشورهای صاحب تئاتر، دولت حامی تئاتر است اما اینجا دولت خیلی زیرپوستی از حمایت تئاتر شانه خالی کرده و تئاتر و تئاتریها را رها کرده است؛ این رها کردن باعث شده که هنرمند تئاتر که مثل همه آدمها زندگی میخواهد راه حلهای کاذب پیدا کند یعنی عامل اصلی دولت است که باعث ایجاد بازار کاذب شده است.
وی اظهار داشت: در واقع متولیان تئاتر نمیخواهند حمایت کنند و فکر میکنم که به این رشته به عنوان یک شغل نگاه نمیکنند و برای زندگی افراد شاغل در تئاتر ارزشگذاری معنوی و مادی نمیکنند و همه اینها سبب شده است که امروز تئاتر ویژگیهایی پیدا کند که خصیصه اصلی آن نیست.
این کارگردان در رابطه با تئاتر های خصوصی بیان کرد: تئاتر خصوصی با رویکرد پولسازی روی کار آمده است تا به واسطه تئاتر پول در بیاورند و آن نگاه معنوی که میتوانست در تئاتر و در قشر هنرمند تئاتری وجود داشته باشد از بین رفته است و بدترین نوع رفتار با هنرمند تئاتری انجام شده است و همه ی اینها باعث شده که آن صمیمیت و دوستی و انسانیتی که در گذشته تئاتر وجود داشته و همچنین تلاش هنرمند برای اینکه بتواند جنس اعلاء داشته باشد هر روز کمرنگتر شده است.
وی در ادامه گفت: به واسطه یک تئاتر فرهیخته است که تماشاگر وقتی وارد میشود چیزی به او اضافه میشود حالا اگر ما اینها را حذف کنیم از تئاتر چیزی باقی نمیماند. من برای نمایش «گرگ دختر» و «فرار از زندان» با یک تیم تئاتری کار کردهام و تمام تلاشم این است که با مجموعهای از بچههایی که دانشآموخته تئاتر هستند همکاری داشته باشم و این اقدام من ممکن است منجر به شکست در پروژههایم شود به خاطر اینکه چهرههای آنچنانی در کار من وجود ندارد اما ته دلم قرص است که حداقل میتوانم تئاتر به معنای واقعی داشته باشم تمام صحبتهایم این است که دولت باید از اثر هنری و هنرمند موثر در آن اثر حمایت کند.
عبدالله زاده اظهار کرد: به نظر من رشتههای هنری و علمی آنقدر ظرافت پیدا کرده که هر کسی باید متخصص کار خودش باشد اما اگر یک نفر قابلیت آن را دارد که دو کار همزمان انجام دهد من با آن مخالفتی ندارم تمام حرفم این است که ما با ناتواناییهایمان به تئاتر ضربه نزنیم و اگر یک بازیگر، در سینما و تلویزیون هست و قابلیت عرضه خودش را در تئاتر به بهترین نحو دارد من مخالفت ندارم اما روی سخنم با کسانی است که با ورودشان به عرصه تئاتر، این هنر را هر روز کوچکتر میکنند چون دایره تواناییهای آنها در ارائه هنرشان در تئاتر محدود است.
وی افزود: ضمن اینکه عامل اصلی را جامعه تئاتری یا جامعه سینمایی نمیدانم امروز اگر وضعیت بازیگران در تلویزیون و سینما به هم بخورد آنها بعد از اندکی تامل به این نتیجه میرسند که تئاتر کار کنند، تئاتر کار کردن این آدمها موجب میشود که قشر کثیری از تئاتریها بیکار بشوند و مردم هم نظر و سلیقهشان عوض میشود و فکر میکنند تئاتر همانی است که میبینند در حالی که تئاتر میتواند قابلیتهای بیشتر و بهتری را داشته باشد، حال چه کسی میتواند اینها را حل و فصل کند؟ مسلم است که دولت میتواند این کار را انجام دهد.
عبدالله زاده راجع به نقش مراکز آموزش در پرورش دانشجویان نمایش عنوان کرد: دانشگاههای دولتی و غیردولتی را که رشته نمایش و رشتههای مرتبط را تدریس میکنند و هر ساله تعداد زیادی دانشجو پذیرش میکنند اینها از سر دلسوزی نیست بلکه تنها بحث پول مطرح است چون دولت و ارگانهای ذی ربط میدانند که بازیگری مشتاقان زیادی دارد و به همین واسطه میتوانند پولهای زیادی را وارد مراکز دولتی و خصوصی کنند در واقع یک بازاری به وجود آمده که کسی نیست به آن فردی که میخواهد دانشجوی این رشته بشود بگوید که در آینده ی نزدیک باید وارد بازار کار شود و اینکه اطلاعات کافی را از کم و کیف شرایط موجود به آن شخص بدهد.
وی ادامه داد: چگونه است که برای رشتههای پزشکی و حتی مهندسی تعداد محدودی دانشجو میگیرند چون به این فکر میکنند که بعدتر باید برای اینها بازار کار هم به وجود بیاید چون بیمنطق است اگر بیرویه، بالاخص برای رشتههای هنر دانشجو بگیریم تنها به این دلیل که متقاضی زیاد است و آیا به میزانی که دانشجو میگیریم به همان اندازه هم سالنهای تئاترمان افزایش پیدا کرده است؟!
عبداللهزاده در رابطه با تئاترهای خصوصی گفت: مکانیزم ورود به تئاتر متغیر شده است و هر کس از راه آمده خود را به آسانی روی صحنه میبیند و آنکه زور و پول بیشتری دارد این مرحله رسیدن و دیده شدنش روی صحنه به مراتب سریعتر اتفاق می افتد. از بین هنرجویانی که در مراکز بازیگری آموزش میبینند کسانی هستند که به خاطر اینکه برای لحظاتی در صحنه حضور داشته باشند حاضرند دست به هر کاری بزنند و مسلما در مقابل اینها هم افرادی هستند که از این وضع استقبال میکنند و میبینید که هر روز حجم نابازیگر، ناکارگردان، نانویسنده در تئاتر افزایش پیدا میکند و بهره اصلی را سالنهای خصوصی میبرند؛ اول با شعار کیفیت سالنهایشان را دایر میکنند اما وقتی که متوجه میشوند این شغل پول ساز است شعارشان را فراموش و توجهشان را به پول معطوف میکنند.
وی پیرو صحبت خود ابراز کرد: من با تئاتر خصوصی مخالف نیستم یعنی واضحتر بگویم با تئاتر ابدا در هیچ صورتی مخالفتی ندارم و معتقدم چراغ تئاتر باید همیشه روشن بماند اما نه به قیمت اینکه بسیاری از شاخصههای انسانی و خردورزیاش را از دست بدهد و تبدیل بشود به یک کالای تجاری که اگر غیر از اینهایی که گفتم پیش بیاید وضعمان روز به روز بدتر میشود.
وی در بخش پایانی صحبتهایش اظهار داشت: همه اینها را گفتم که در نهایت به اینجا برسم، دلم میسوزد برای چیزی که سالها من و امثال من و بسیاری از بزرگان و اساتید دیگر زحمت کشیدهاند و کار کردهاند چون اگر دلسوزان تئاتر، تئاتر را در نیابند ما در 10 سال آینده نه تنها دیگر تئاتر نخواهیم داشت بلکه اگر به وجه انسانی توجه نشود و اینکه اگر تئاتر فرهنگساز نباشد و آموزش ندهد نیروهای کارآمد تئاتر نیز از بین میروند.