برنا ایلام -ایلامنشنیان همچنان برای این مراسم و آئینهای بومی سرزمینشان ارزش خاصی قائل هستند، "چمر" مراسم ویژه سنتی و نمایش تصویری و عینی از آئین مرثیهای و ع زاداری محلی در این استان است.
این سوگ-آواز پیشینهای کهن دارد، با اساطیر آغاز دوره نوسنگی ارتباط مییابد که در ایران، فینیقیه و اسکندریه این مراسم را بعد از برداشت گندم یعنی زمان خشکیدن گیاهان انجام میدادند.
در لغت نامههای مختلف در برابر واژه چمر تعابیر و معانی گوناگونی بیان شده که مجموعاً معانی مشترک و مشابهی را شامل میشود. در فرهنگ مردوخ چمر به معنای دایره و حلقه و (چه مه ری) را دهل عزا ذکر کرده است. در لغت نامه دهخدا چمر به معنی آشکار و ظاهر و در فرهنگ عمید به معنای محیط و دایره و هر چیز دایره مانند ذکر شده است، به طور کلی واژه چمر میتواند از کلماتی مانند (چه مه ره) یعنی (چشم به راه ) و منتظر کسی یا مسافری بودن و یا (چم و چمانن)به معنای خم و خم شدن (کنایه از پشت از غم دولا شدن )گرفته شده باشد.
آفتاب بالا آمده و نور زرد رنگی بر محوطه چمرگاه تابیده است. نوای سرنا و دهل همه جا را تحت تملک خود در آورده. این نوای غم انگیز خبر از درگذشت شخصی سرشناس یا بزرگ یک ایل را میدهد و آهنگ چمر در سوگ و عزای این شخص نواخته میشود.
این نوای غم انگیز تنها بیان کننده اوج اندوه نیست، بلکه با اجرای این مقام از موسیقی عزا همه خواهند فهمید که بزرگی از میان ایل و یا طایفهای مرده است. همه با شنیدن صدای آهنگ چمر دست از کار کشیده و به محل سوگواری میشتابند.
از دور گروههایی منظم که لباس تیره و سنتی بر تن دارند به چشم میخورند در این دسته عظیم که از طوایف و تیرههای دور و نزدیک به منظور همدردی با خانواده عزادار به این مراسم آمدهاند؛ بیشتر ریش سفیدان و مردان و زنان میانسال در آن جمع حضور دارند که هر گروه با حمل کردن بار مواد غذایی همچون برنج، گوسفند، روغن، قند و حتی در مواردی هیزم آمدهاند تا باری از دوش صاحب عزا بردارند و این هزینه تنها به خانواده متوفی تحمیل نشود، این عمل به نوعی تجلی کننده روح تعاون و همکاری در میان قبایل است.
صدای (هی داد هی بیداد) به گوش میرسد، این صدای مردان بزرگ قوم خانواده عزادار بود که با لباس محلی و تیره برتن در حالی که روی پیشانی و شانههای خود را گل گرفته و نوارهایی پهن از سیاه چادر را به شیوه حمایل برتن دارند به اسقبال مدعوین میروند و با تکرار جمله هی داد هی بیداد به همدیگر تسلیت میگویند.
مدعوین برای اینکه به مراتب همدردی خود تجسمی عینی ببخشند از گلی که در تشت یا تغاری آماده شده به شانهها و پیشانی خود میمالند.
استقبال کنندگان مدعوین را به درون سیاه چادرهایی که از قبل آماده شده جهت استراحت و صرف چای و نهار هدایت میکنند و پس از پذیرایی از آنان بر حسب رعایت سن و مقام با اجازه خانواده متوفی توسط شخصی که یک سینی با یک کارد به همراه دارد به نشانه احترام و پاسخ به عمل ابراز همدردی مدعوین، به پاک کردن گلهای شانهها و پیشانی آنها میپردازند.
این بار صدای "وی وی وای وای" به گوش میرسد. این صدا آنچنان ریز وتند وسریع تکرار میشود که آهنگ غمانگیزی در فضا طنین انداز شده است. این نوای حزنآلود خانواده عزادار است که باسربندهای تیره، لباسهای مشکی، صورت خراشیده و پیشانی و شانههای گل گرفته شده به نحوی که چادر و عبای مشکی آنها بر روی شانهها افتاده به استقبال زنان مدعو میروند. با حرکتهای موزون هر دو دست که روی صورت، به صورت مماس فرود میآید و عبارت "وی وی وای وای" که به طور ریز و تند وسریع تکرار میکنند. سپس زنان مدعو را به جایگاه و یا محل استقرار گروه زنان (مویه خوان یا مور آر) مشایعت و همراهی میکنند.
زنان، مردان، زنان مویه خوان، نوازندگان ساز و دهل و گروه شاعران محلی (بهتر گوها یا کرها) هر کدام در قالب یک گروه و به طور منظم در جایگاه مخصوص خود قرار میگیرند. صدای سرنا و دهل در میدان چمرگاه میپیچد. بستگان و اقوام صاحب عزا دور هم جمع شدهاند و در دو صف جداگانه زن و مرد ولی مرتبط به هم بر روی خطی دایرهوار در چمرگاه صف بستهاند. نخست مردان صف بسته و علمها و کتلها را در قسمتهای مختلف صف جای دادهاند. سپس زنان پارچهای سیاه را جلوی خود گرفته و در انتهای صف مردان صف میبندند.
(به ایشها) و (رو کرها) در چند دسته چهار تا شش نفری و معمولاً در دستههای مختلف به همراه نوازندگان موسیقی که آلاتشان دهل و سرنا است به سرودن شعرهای فیالبداهه با آهنگی خاص و بسیار غم انگیز در رثای متوفی میپردازند، همسرایان ضمن سرودن همزمان شعرشان به همراه نوازندگان دهل و سرنا و به آرامی حول میدانی دایره شکل که صفوف فشرده مردان و زنان میهمان آن را احاطه کردند به حرکت در میآیند.
در وسط میدان چمرگاه با تیرهای چوبی کوتاه سکویی معروف به کتل ساخته شده بود که لباسها، تفنگ و عکس متوفی را به همراه گل بر روی آن نصب میکنند و همچنین اسب متوفی را نیز با پارچه تزئین و به کتل میبندند.
سپس زنان جدای از مردان و در گوشهای از میدان صفوف فشردهای را تشکیل میدهند و عدهای از زنان که به (مور آرها) معروف هستند و صدای رسا و دل انگیز دارند به دور کتل حلقه زده و به صورت جمعی یا انفرادی اشعاری غم انگیز در رثای متوفی میسرایند.
در نزدیکی ظهر از میهمانان جهت صرف نهار در سیاه چادرهایی که قبلاً در یک یا دو ردیف برپا شده دعوت به عمل میآورند، غذای چمر معمولاً چلو گوشت است که در سینیهای بزرگ و برای هر سه یا چهار نفر یک سینی گذاشته میشود. پیش از غروب آفتاب مردان و زنان گرد علم و کتلها جمع میشوند و پس از شیون بسیار پیرمردان قوم کتل خاص مرده را باز میکنند و مراسم پایان مییابد .
مراسم چمر باید در محیطی باز برگزار شود تا شرایطی برای پذیرایی از میهمانان، چادر زدن و پخت و پز فراهم باشد. بنابراین این مراسم در مناطق روستایی استان که دارای محیطهای وسیعی هستند، برگزار میشود.در چمرگاه که محوطه اجرای آیین سوگواری چمر است، در پارهای از مواقع و به لحاظ شرایط خاص محل و موقعیت اجتماعی و اقتصادی فرد متوفی، سکویی مخروطی شکل از سنگ (خشکه چین یا توام با ملات) ساخته میشود و معمولا یک کتیبه سنگی که بر روی آن تاریخ فوت و عنوان چمر حک شده است را در داخل آن سکو قرار میدهند تا یادگاری از فرد فوت شده به جا ماند. و از آن به عنوان نماد چمر گاه یاد میشود.
این نماد که شاید پلی بین مردم شناسی و باستان شناسی باشد را از جمله آثار ملموس حوزه مردم شناسی عنوان میکند که برای نخستین بار در استان ایلام به همت کارشناسان سازمان به ثبت رسیده است .
در مجموع، مراسم چمر در استان ایلام تداعی کننده ارزشهای اجتماعی نظیر: برابری، تعاون، اتحاد، نظم، تعادل و توازن است. حرکت صفوف مردان و زنان در کنار هم نشانه مساوات و برابری زنان و مردان در عرصه زندگی است. مراسم چمر مجموعهای از ارزشهای انسانی و اسلامی در کنار همیاری و دوستی است که در قالب حرکاتی عینی و ملموس به تصویر کشیده میشود تا از این طریق از حقوق عرفی و شخصیت معنوی عزیزان از دست رفته و انسانهای مصلح و خداجو تجلیل شود. امیدواریم آثار این مراسم با شکوه سنتی و اعتقادی، ماندگار بماند و ایام بر آن تسلط نیابد.