
مقوله و مبحث جوانان، یکی از مباحثی است که در هر برهه زمانی و در هر دولتی، نگاه ها را به سمت و سوی خود می گرداند. مقوله ای که هزینه های بسیاری را در بر خواهد گرفت و سرمایه گذاری خواهد بود برای رسیدن به آینده ای که بتوان دانش و تجربه را در کنار هم گذاشت. در این مبحث شاید خالی از لطف نباشد که از صحبت های سه جوان استفاده کنیم. امیر آریازند، حسین قادری و عماد بهاور، میهمان خبرگزاری برنا شدند تا در مورد کادرسازی و گردش نخبگان با هم به بحث و مناظره بنشینند.
آریازند: سازمان های مردم نهاد به صورت جدی کادرسازی می کنند
ادبیات جانشین پروری یک ادبیات جاافتاده است در این خصوص هم مقالات جدی کار شده است. من در حوزه سازمان های دانش بنیان کار کرده ام و مقاله های مختلفی در خصوص عملکرد و استراتژی سازمان ها ارایه کردم. واقعیت این است که سازمان های مردم نهاد به صورت جدی کادرسازی را انجام می دهند و کادرهای جایگزین خود را از مقاطع مختلف آموزش داده اند. در سطوح عملیاتی و برنامه ریزی و استراتژیک سازمان برنامه ریزی کرده اند و آموزش ببینند. امروزه در دنیا مدیریت هم ارز و تیم سازی انجام می شود. تا حدود زیادی هم پذیرش کار تیمی در جوانان بیشتر است. تیم هایی موفق هستند که دارای ترکیب جوان بوده و در سنین زیر 40 سال هستند. نمونه بارز آن را در فرانسه می بینیم؛ آقای ماکرون با کمتر از 40 سال سن که یک پای جدی برای به دست گرفتن ششمین اقتصاد دنیاست. سمت مهم وزارت اقتصاد را داشته و مدعی پست ریاست جمهوری فرانسه است. حالا به آمریکا که نگاه کنیم می بینیم که اوباما هم 47 سال سن داشت که ریاست جمهوری آمریکا را برعهده گرفت. جوانانی که کاندیدای شورای شهر شدند باید با آمادگی کامل مسئولیت کشور را برعهده بگیرند ولی این فرصت را نداشتند که آمادگی لازم را ببینند.
قادری: جوان ها سربازان پیاده نظام هستند
مسئله ای که مطرح می شود، می گویند چرا این جوان تجربه کافی را ندارد و این تجربه باید از بزرگ ترها کسب شود. در صورتی که جوان هزینه کرده و آمادگی ورود به مسائل سیاسی و اجتماعی را پیدا کرده است. اما در کنار آن پیش آمده زمانی که باید مسئولیت را بپذیرد، می گویند شما تجربه کافی ندارید. در کشوری مثل آمریکا زمانی که مسئولیتی را می پذیرند، بزرگ ترها به آنها این مسئولیت داده می شود و از موقعیت های بالاتر و ارزشمندی استفاده می کنند. از جوان ترها همیشه به عنوان پیاده نظام و پوستر چسبان بیشتر استفاده شده است. این اعتراض را داریم که فرصت در اختیار جوان ترها گذاشته نشده است. مثل جوانانی که در انتخابات شورای شهر ورود کردند. اما باید این مورد آسیب شناسی شود که چرا جوانان به اینجا رسیده اند. جوانی که مدارک عالی دانشگاهی را طی کرده است ولی موقعیتی برای آن فراهم نیست. جوانان در واقع هزینه داده اند در پیروی از مسیری که بزرگترها ترسیم کردند اما فرصت لازم در ا ختیار آنان قرار نگرفته است. ما هر جا از انرژی و تلاش جوانان استفاده کردیم، موفق بودیم. دکتر فاطمی طرح ملی شدن صنعت نفت را به دکتر مصدق داد. جوانان افتخار جنگ را رقم زدند که سال هاست به آن می بالیم. ولی الان که کشور در شرایط صلح و آرامش است و فرصت در اختیار جوانان قرار دارد، چرا الان نسل جوان ما فرصت ندارند؟ فرصت دادن به نسل جوان سرمایه سوزی نیست بلکه سرمایه گذاری است. در بحث اقتصادی سرمایه گذاری را برای آینده نظام و انقلاب و اصلاح طلبی می خواهیم. این امر نیازمند سرمایه گذاری است. بزرگترها باید اتاق فکر جوانان باشند. هر جا خطا و بیراهه رفتند باید به آنها آموزش دهیم و نتیجه آن را ببینیم. به حماسه های مختلف نگاه کنید! فقط جوانان بودند که توانستند آن را به خوبی به تصویر بکشند. جوانان باید با پشتوانه تجربه بزرگ ترها در همین شورای شهر حضور پیدا کنند. تهران، شهر آرمانی ما نیست؛ تهران شهری خالی از المان های شهرسازی و اجتماعی است. وقتی از لندن اسم می بریم، می گویند شهر بانک و بیمه ولی تهران خالی از المان است. این نیروی جوان انگیزه و دانش دارد. چیزی که نمی شود نادیده گرفت تفاوت نسلی بین جوانان و بزرگترهاست. آن هم شاید به علت تکنولوژی و دانش امروزه است. نسل جوان ما به این تکنولوژِی بسیار مسلط است. تجربه و دانش باید پشت جوانان باشد.
بهاور: آدم های موفقی در شرکت های خصوصی داریم
کادرسازی حزبی یا جنبشی باید باشد. آیا کادرسازی نشده که جوانان پست دولتی بگیرند؟ در جناح اصولگراها جوانان بالا آمدند و فرصت زیادی دارند. اما این امر در جناح اصلاح طلب صورت نگرفته است. یعنی کادرسازی و جایگاه دولتی در دست اصلاح طلبان نیست. زمانی که این سوال مطرح می شود که چرا به جوانان فرصت داده نشده، باید بپرسیم، مگر فرصتی بوده است؟ احزاب همه تعطیل شدند. فرصتی برای جریان اصلاح طلبان نبود خود بزرگان جایگاهی نداشتند چه برسد به جوانان. جوانانی که در رده سنی 25 سال بودند، الان 40 ساله شده اند. طبیعی است که فرصتی نداشتند. در لیست شوراها می گویند باید جوانان حضور داشته باشند. در سازمان های مردم نهاد یا شرکت های خصوصی آدم های موفقی بوده اند. الان بزرگ ترها مانع برای ورود آنها نیستند بلکه بحث عدم اعتماد است. در بحث مدیریت افراد توانایی باید باشند که امتحان خود را پس داده اند ولی به لحاظ سازمانی و تشکیلاتی چقدر توانسته اند تشکیلاتی عمل کنند؟ چقدر می شود به جوانان اعتماد کرد که در جهت سیاست گذاری های کلی جریان اصلاح طلب مثل شورای قبل حرکت کنند؟ مثل خانم راستگو افراد بالا می آیند ولی عکس العمل دیگری از خود نشان می دهند به همین دلیل باید ببینیم که افراد توانایی دولتی دارند یا خیر. در حوزه احزاب سیاسی، چه کادرسازی صورت گرفته است؟ فرصت این بوده است که جوانان را در دولت ببریم ولی آیا در سازمان های خصوصی خود به آنها آن فرصت را داده ایم یا خیر؟ فرصت کادرسازی تشکیلاتی برای احزاب نبود و تازه این فضا باز شده است. نیاز است این فضا اول تشکیل شود و از درون آن کادر سازمانی در مدیریت دولتی و نهادهای رسمی صورت می گیرد. در ابتدا همه می گویند، جوان گرایی ولی زمانی که پای آن می رسد، می گویند آیا می شود اعتماد کرد یا خیر.
قادری: حضور جوانان باید جدی تر گرفته شود
به نظر من، اعتماد لازم در این میان وجود ندارد. این عدم اعتماد هم درست نمی شود مگر اینکه کار حزبی به معنای واقعی در این کشور رونق بگیرد. انتظار از بزرگ ترها این است که حضور جوانان را جدی تر بگیرند. هیچ وقت منتظر وعده جوانان نبودند و بعد از انتخابات، جوانان به فعالیت های قبل خود باز می گردند. جامعه ما جامعه مجازی شده است. سرانه مطالعه کتاب را نگاه کنید. بازدید فضای مجازی را هم بررسی کنید. نسل جوان ما الان از این انرژی و تفکر استفاده نمی کند. تمامی وقت او در فضای مجازی صرف می شود. اعتمادی که به جوانان باید باشد، روز به روز کم رنگ تر می شود. این فرصت ها شاید در 4 سال بعد فراهم نباشد. باید به جوانان فرصت دهیم که خود را ثابت کنند و خط شکن و در ابتدای صف قرار بگیرند.
آریازند: بین نسل اول تا سوم انقلاب شکاف وجود دارد
واقعیت این است که در نسل اول تا سوم انقلاب شکاف وجود دارد. تغییر گفتمان بود و تا سال های سال فضای فکری جامعه را تحت تاثیر خود قرار داد. پس از آن وارد جنگ تحمیلی شدند. انگیزه و توان جوانان صرف دفاع از مرزهای کشور شد. کسانی که در مجموعه دفاع مقدس مشارکت جدی داشتند حتی کمترین تماس را با فرزندان خود داشتند. برای این انقلابی که کردند، این فرصت را از دست دادیم. جریان سیار دانشجویی و گفتمان اساتید و دانشجویان باعث می شود، ارزش و نوع نگاه به کشور، آینده و ارزش ها را با هم در میان بگذارند و این اتفاق هم زمانی شد که مصادف شد با آغاز جنگ تحمیلی. نسلی که به طور جدی وارد دانشگاه شدند و پس از آن مسایل انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاه ها را شاهد بودیم. در بحث سازندگی ما تا حدود زیادی سعی کردیم فضا و فرصت های از دست رفته را جبران کنیم. در نظر داشته باشید، فضا برای اشتباه زیاد نداشتیم. آن جوانانی که در انقلاب و جنگ به ساختار توسعه اصلی کشور همت گماردند. در 2 خرداد 76 یک انفجار اجتماعی ایجاد شد. مطالبات نسل جوان که ما از آن به عنوان شرایط ویژه جوانان نام می بریم، استمرار پیدا کرده است. نزدیک 40 سال که از انقلاب می گذرد، این شرایط حساس کنونی باقی مانده است. بدیهی است که بین یک تا دو دهه نیاز است که آن شرایط را بازسازی کنند. بعد از دوم خرداد 76 چه اتفاقی افتاد؟ ما با نسل جوان جبهه رفته و انقلاب رفته روبرو بودیم که توانستند صلاحیت های لازم را برای گرفتن پست های اجرایی کسب کنند یا دانشجویانی که دارای خودباوری بودند که سفارت آمریکا ابرقدرت را در دست گرفتند. این اعتماد به نفس را در درون خود داشتند. حتی بعد از دوم خرداد 76، نسل جوان نتوانسته به این اعتماد در درون خود برسد و در عرصه های اجرایی و سایر نهادهای انتخابی و انتسابی، باعث شد که نسل جوان خیلی خود را بروز ندهند. در سال 84 زمانی که بستر لازم برای توسعه و پیشرفت و دهه ثبات داشتیم و آرام آرام می خواستیم وارد دهه ثبات شویم، مسایلی پیش آمد. نسل جوانی در عرصه مدیریتی آمدند که نسبتی با مبانی اصیل انقلاب نداشتند. و تصور می شد، نماینده تفکر حذف نقش مردم در حاکمیت بودند.
آریازند: چه به ما فضا بدهند، چه ندهند، در دنیا را به روی خود باز می کنیم
بعد از سال 84 سازمان های مردن نهاد فرصتی برای شرکت در NGOها و سازمان ها داشتند. جوانان می توانستند در آن عرصه بروند و کار جمعی را تمرین کنند. نیازی ندارد حتما در دولت باشید. در نظام های مردم نهاد یا عرصه تخصصی خود در شرکت خصوصی یا در کنار کسب و کار خانوادگی که افراد می توانند در آن فعال باشند شما می توانید این مهارت ها را باور کنید و به عنوان یک جوان به جایی برسید که از آن توانمندی که سال ها روی آن کار کردید کارایی و اثرگذاری خود را نشان دهید. از سال 84 تا 88 این بستر حفظ شد ولی از 88 تا 92 فضا به سمتی رفت که هر کسی کوچک ترین توانایی در خود می دید، فکر مهاجرت داشت و این به صورت یک تصویر کمیک درآمد و سرمایه های اجتماعی ما بر باد رفت. در سال 92 این جوانان که نه در فضای خرداد 76 یا 88 فرصتی به آنها داده نشده بود توانستند با واکاوی خود صلاحیت هایی کسب کرده و از آن استفاده کنند. چه به ما فضا بدهند یا ندهند، دنیا را به روی خود باز می کنیم. اگر امروز هم در شورای شهر نباشیم در ساختارهای مدیریت شهری این جوانان حضور خواهند داشت و تاثیر خود را خواهند گذاشت. چه بهتر که مدیریت کلان شهری هم این فضا را بپذیرد و شور و انرژی و سواد و تخصص نسل جوان را به هم پیوند دهند که از سیلابی که ما را به سمت پیشرفت می برد، جاری شود و برویم به سمت فضایی که جوانان خود را باور کنند و آن توان و نبوغ را همسو کنند و تبدیل به یک نتیجه مطلوب شود.
قادری: این نسل خیلی با این فضا تناسب ندارد
بخش خصوصی در کادرسازی، موفق تر عمل کرده است؛ زیرا وقتی به بحث مالی و عملکردی می رسد، برای مدیران بخش خصوصی فرقی ندارد که ارتباط آن افراد چیست و آن منافع شرکت یا جمعی را که تشکیل داده است را می بینند، می تواند تأمین کند یا خیر. اگر با انگیزه نسل جوان به آن برسد، به آن اهمیت می دهد و بدین ترتیب، فضا برای نسل جوان بیشتر فراهم شده و با استفاده از آن انرژی و دانش نسل جوان توانسته بهتر حرکت کند. شاید نسل جوان به علت ویژگی های شخصیتی که دارد، مصلحت اندیشی کاذب را در نظر نگیرد. توانایی ارتباط برقرار کردن با نسل جدید و کلونی های مختلف جامعه بین نسل جوان بیشتر است. بخش خصوصی به این جا رسیده که استفاده از جوانان در بخش خصوصی بیشتر شده است ولی در بخش دولتی چنین نیست؛ زیرا بحث پیش زمینه مطرح است. گزینش های دست و پاگیر می تواند در مسیر جوانان سنگ اندازی کند و این باعث شده که جوانان در فضای دولت سنگین، آرام، لاک پشتی و سنتی باشند. این نسل خیلی با این فضا تناسب ندارد و در این پیچیدگی گم شده است.
جامعه به نسل جوان ما در یک دوره 8 ساله، دید منفی پیدا کرد. زیرا کسانی را به عنوان نماینده نسل جوان گماشتند که نماینده واقعی ما نبودند؛ اشخاصی بودند که از جاهایی هایی که آلوده به فساد اقتصادی بودند، سرچشمه گرفتند. این باعث نتایج بدی داشت اما امیدواریم که نسلی که ندای واقعی نسل امروز جامعه اصلاح طلبی است، فرصتی برای حضور پیدا کنند و توانایی های خود را به بزرگ ترها و جامعه ثابت کنند. بقیه نسل جوان این انرژی و انگیزه را می توانند پشتوانه خود داشته باشند و این فضای رخوت و ناامیدی می تواند شکسته شود.
بهاور: اکثر نیروهای کشور جوانان هستند
اکثر نیروهای کشور جوانان هستند. نیروی عظیم جوانان وارد جامعه می شوند و در واقع پست های سازمانی را در بخش خصوصی اشغال می کنند و مهارت هایی را که در حوزه دانشگاهی کسب کردند را به معرض نمایش می گذارند. بحث مدیریت دولتی با مدیریت بخش خصوصی مقایسه اشتباهی است چرا که مدیریت دولتی ماهیت سیاسی دارد و حضور در سطح کلان مدیریت دولتی، علاوه بر رشته تخصصی، مدیریت و مهارت باید دانش سیاسی نیز داشته باشد. در شوراها نمایندگی یک مفهوم سیاسی است. شورای شهر جای کارشناسی نیست باید کسی که حضور در این عرصه را قبول می کند، بتواند نمایندگی کند. کسی که می خواهد وزیر شود باید بتواند قواعد بازی در راس مدیریت سیاسی کشور را بلد باشد و این امر با بخش خصوصی مقایسه نمی شود. به حضور جوانان در دیجی کالا نگاه کنید؛ همه جوان ها هستند که خیلی موفق حضور پیدا کردند. اما آیا همین افراد موفق می توانند وزیر یا شهردار شوند؟ خب طبیعی است که مهارت لازم برای این امر را ندارند. اینجا احزاب وسط می آیند که به افراد آموزش سیاسی دهند و به افراد یاد بدهند که نوع کنش آنها در آن سطح چگونه باید باشد؟ سیاست گذاری در آن سطح متفاوت است. در همه جای دنیا اینگونه است. وزیر صنایع و ارتباطات باید فعالین حرفه ای حزبی باشند تا بتوانند کار جمعی در آن حزب را مدیریت کنند. بحران های شهری که به وجود می آید، در سطح مسایل شهری باقی نمی ماند؛ طبعا تاثیر سیاسی دارد. فرد باید بلد باشد که کنش سیاسی هم داشته باشد. حضور جوانان در سطح مدیریت های رسمی و دولتی مدیریت فنی و خصوصی و حرفه ای نیز می خواهد. 70 یا 80 درصد این معضل برمی گردد به اینکه نگذاشتند کسی فعالیت کند. احزاب مدتی تعطیل بود. احزاب کادرهای حرفه ای تربیت می کنند که بتوانند هماهنگ و منسجم در سطح کلان کشور فعالیت کنند. احزاب چقدر فرصت داشتند که این کار را کنند؟ در شهرداری و دوره 12 ساله مدیریت قالیباف شاهد این امر بودیم که فساد بدنه شهرداری را گرفت. شهری که آرمان نسل آینده ماست و مدیریت پایتخت را برعهده دارد، بازیچه دیدگاه ها و نظرات اعمال و اشخاصی مثل شهردار قرار گرفت. وی از بدنه نظامی با سازوکار مشخص خود بالا آمد و دیدگاه نظامی خود را با ادبیات جدید در شهرداری حاکم کرد. یک روز خلبان، یک روز سردار و ... به نظر من، هویت خود را نمی داند.
قادری: جوانان تاثیرگذارند
جوانان تاثیرگذارند. این جوانان هستند که کلیت جامعه را تشکیل می دهند. خود جوانان هم قائل به این هستند و تلاش خود را می کنند. ولی گاهی زیر ساخت ها فراهم نیست. این امر باید توسط دولت فراهم شود. وقتی عرصه ورود ناهموار باشد و سنگ اندازی هایی صورت بگیرد، جوان نمی تواند وارد شود. بی انگیزگی در بین جوانان رشد پیدا کرده آنقدری که در آینده با نسلی مواجه هستیم که در واقع سرخورده شده و رخوت دارند و نتوانسته اند از آن دوران جوانی استفاده لازم را داشته باشند. خود جوانان توانایی و مسیر را مثل فضای مجازی نشان دادند. یکی از مهم ترین مطالبات مردم از کاندیداها، بها دادن به نسل جوان و به خصوص اشتغال و ازدواج است. این ظرفیت فرصت به نسل جوان است اما متأسفانه مسیر فراهم نیست و باید توسط دولت و احزاب فراهم شود. اگر هم استخدامی است از مناسب اثرگذار نسل جوان استفاده نمی شود و این انرژی ها را کمتر می کند. زمانی که جوان می بیند، مدیر بالاتر از او جایگاه لازم را ندارد، برای این سمت انگیزه خود را از دست می دهد و همین باعث می شود که این مشکلات به وجود بیاید. این آشفتگی را ما در حوزه شهری می بینیم که نشات گرفته از همین گفتمان هاست. آقای قالیباف مدت 12 سال با تیم خود هم کاسه کرد و قالیباف با فریبکاری خود عده ای از اصولگرایان و اصلاح طلبان را با خود همسو کرد. املاک نجومی و استخدام های نجومی و ... را انجام داد و امروز با پدیده ای روبرو شدیم به نام قالیباف که دم از مبارزه با فساد می زند.
بهاور: فرصت های برابری برای جوانان وجود ندارد
فرصت های برابری چه در عرصه سیاسی و چه اقتصادی برای جوانان وجود ندارد . زمانی که رسانه ها محدود است. این شکل به وجود می آید. توزیع نابرابر قدرت سیاسی و مالی این وضعیت را به وجود می آورد که خیلی ها این فرصت را پیدا نمی کنند که خود را نشان دهند. قبل از اینکه بحث اعتماد را داشته باشیم، باید ابتدا این ساختار به گونه ای اصلاح شود که این فرصت ها به وجود آید. بخشی از فساد رانت هایی است که به قشر محدودی داده می شود. نخبگان نمی توانند به جایگاهی که باید باشند برسند. حضور جوانان در شورا و فرصت در کادر سازی به این صورت ترتیب داده شده که قرار است 7 نفر جوان از بین 200 و 300 نفر بیایند. قرار نیست مشکلات همه جوانان حل شود، باید فرصت های لازم فراهم شود که بتوانند جوانان خود را نشان دهند. قضیه را نباید فقط در بحث انتخابات یا شورا دید. همین جوانان می توانند در مسایل شهری جمعیتی را شکل دهند که از شهرداری که قرار است بعدا شکل گیرد حمایت کنند. اگر این قضیه توسط احزاب مدیریت شود، مهارت حزبی و سیاسی را پیدا می کنند و در جایگاه های بالاتری هم می توانند حضور داشته باشند. مراحل باید طی شود. اگر آقای روحانی رییس جمهور شود و به شرطی که دوباره به عقب برنگردیم، این فرصت برای جوانان فراهم خواهد شد.