نخستین رئیس جمهور ایالات متحده بین سال های ۱۷۸۹ تا ۱۷۹۷؛

رییس جمهوری که نمی‌خواست رییس جمهور باشد

|
۱۳۹۶/۰۷/۰۵
|
۰۶:۰۲:۱۷
| کد خبر: ۶۱۸۱۴۳
تجربه ی این جنگها دید وی به دنیا را تغییر داد. انسان واقع گرایی بود. در واشنگتن نه تنها همانند یک رهبر بزرگ عمل می کرد بلکه شبیه یک رهبر بزرگ نیز بود. قد او یک متر و نود سانتی متر بود و در ویرجینیا به عنوان یکی از بزرگترین و بهترین سوارکاران شناخته می شد.

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ تجربه ی این جنگها دید وی به دنیا را تغییر داد. انسان واقع گرایی بود. در واشنگتن نه تنها همانند یک رهبر بزرگ عمل می کرد بلکه شبیه یک رهبر بزرگ نیز بود. قد او یک متر و نود سانتی متر بود و در ویرجینیا به عنوان یکی از بزرگترین و بهترین سوارکاران شناخته می شد.

 
رئیس جمهوری که نمی‌خواست رئیس جمهور باشد 
وی موفقیت هایی جز این نیز داشت. او صاحب هزاران هکتار زمین در زادگاهش در ویرجینیا و جنرالی پر آوازه بود که شورش  آمریکایی ها علیه بریتانیایی ها را رهبری کرد و مهمتر از همه عضو مجمعی بود که قانون اساسی ایالات متحده را نوشت.


اینها برای او کافی بود و می گفت که می خواهد خود را بازنشسته کرده و به خانه بازگردد. 

زمانی که وی سوگند ریاست جمهوری یاد کرد، آمریکا را گروه‌هایی تشکیل می دادند که ارتباطی با یکدیگر نداشتند و از کشورهای مختلف آمده بودند. مذاهب مختلفی داشتند و به زبان های مختلفی صحبت می کردند. در واقع اوضاع کشور شکننده بود. وی باید اتحادی اجتماعی و سیاسی به وجود می آورد.
 
رئیس جمهوری که نمی‌خواست رئیس جمهور باشد
 
جرج واشینگتن (George Washington) ژنرال ارتش، سیاستمدار بلندپایه که از رهبران انقلاب آمریکا و نخستین رئیس‌جمهور آمریکا بود، این سمت را از سال ۱۷۸۹ تا سال ۱۷۹۷ در دست داشت. این هشت سال مصادف است با آخرین سال‌های حکومت سلسله زندیه و به قدرت رسیدن سلسله قاجار در ایران. او از مهم‌ترین چهره‌های تاریخ ایالات متحده آمریکاست. نقش او به‌خصوص در کسب استقلال برای مستعمرات آمریکایی و سپس متحد کردن آن‌ها زیر پرچم حکومت فدرال ایالات متحده قابل توجه است. او از گروهی از مردم مسلح به کمک دولت‌های فرانسه و اسپانیا ارتش بزرگی ساخت که نهایتاً موفق به شکست نیروهای بریتانیایی در جنگ انقلاب آمریکا (۱۷۸۳–۱۷۷۵) شدند.
 
رئیس جمهوری که نمی خواست رئیس جمهور باشد


نخستین کسی که مفهومی به نام کابینه را تشریح کرد و کابینه تشکیل داد، خود وی بود. وی پول رسمی کشور را معرفی کرد. شش عضو دادگاه عالی آمریکا را معرفی کرد و البته طراح وزارت امور خارجه نیز بود، حتی با اینکه معتقد بود که بهبود روابط خارجه از وظایف شخص رئیس جمهور است. 

می توان وی را به عنوان کسی برشمرد که رئیس جمهور را از شخصیتی نمادین به شخصیتی سرنوشت ساز برای کشورش تبدیل کرد. مهمتر از همه اینکه هرگز از قانون اساسی سرپیچی نکرد. 

وی پدرش را در یازده سالگی از دست داد. خواندن و نوشتن را در کودکی آموخت. به دانشگاه نرفت. به عنوان افسری بریتانیایی علیه فرانسه و هندوستان جنگید. 

تجربه ی این جنگها دید وی به دنیا را تغییر داد. انسان واقع گرایی بود. در واشنگتن نه تنها همانند یک رهبر بزرگ عمل می کرد بلکه شبیه یک رهبر بزرگ نیز بود. قد او یک متر و نود سانتی متر بود و در ویرجینیا به عنوان یکی از بزرگترین و بهترین سوارکاران شناخته می شد. 

تنها نقطه ضعف او دندان هایی بودند که از بیست سالگی شروع به افتادن کرده بودند. زمان یاد کردن سوگند وی تنها یک دندان داشت.
 
رئیس جمهوری که نمی‌خواست رئیس جمهور باشد
 

وی همواره در یادها زنده خواهند ماند. داستان ها درباره ی او گفته خواهد شد. مردم او را به عنوان کسی که کار درست را انجام می داده است، می شناسند. 

وی می دانست که توسط نوشته هایش قضاوت خواهد شد. به همین دلیل بسیار مراقب افکار شخصی اش بود. همسر وی مارتا اکثر نامه هایش را سوزاند. 

یکی از این افکار که به بیرون درز کرد، این بود که وی همواره از اینکه نتوانسته است به برده داری پایان دهد، پشیمان است. البته ۳۰۰ برده در مزرعه ی خود وی زندگی می کردند. 

در اواخر زندگی اش وصیت کرد تا بازماندگانش برده هایش را آزاد کنند. 

سه سال پس از پایان دور دوم ریاست جمهوری اش بیمار شد و در ۶۷ سالگی درگذشت.
 
رئیس جمهوری که نمی خواست رئیس جمهور باشد
 

بزرگترین توانایی او، توانایی رها کردن آنی قدرت بود. پس از پایان جنگ علیه بریتانیایی ها وی شمشیر خود را تحویل می دهد و پس از پایان ریاست جمهوری نیز به خانه اش در ویرجینیا بازمی گردد. 

وی برای آمریکا یک ضرورت بود. ایده های آمریکای آزاد را عملی کرد و نشان داد که حتی رئیس جمهور نیز باید به قانون تمکین کند؛ بله او کسی جز جورج واشنگتن نبود. 

 

منبع:تابناک با تو

نظر شما