به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری برنا، با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال، اولین چیزی که بعد از خرید و تدارکات شب عید ذهن هموطنان را به خود مشغول می کند مسافرت های نوروزی است. بهار مثل جادوگری است که گرد زندگی بخشش را بر روی طبیعت به خواب رفته زمستانی می پاشد تا طبیعت را تبدیل به بهشتی رنگارنگ بکند و با طپش نبض بهار؛ اشتیاق به سفر و گردش در طبیعتی که در حال جان گرفتن دوباره است هر لحظه زیادتر می شود.
دراین میان برخی هموطنان تصمیم می گیرند تمامی تعطیلات و برخی دیگر چند روزی از تعطیلات بهاری را به مسافرت بروند ولی آیا همه به اجرای تصمیم خود و خواست دلشان خواهند رسید؟
برای اینکه بدانیم شمال شهری های پایتخت عید را کجا می روند و جنوب شهری ها به کجا، سراغ مردم شهر رفتیم و آنها چنین گفتند که در ادامه می خوانید :
به سراغ مردمان ساکن شمال شهر تهران رفتیم و ازشان پرسیدیم که مقصد مسافرت های تعطیلات بهاری شان کجا بود؟
دختر خانم نوجوانی که مشغول تماشای ویترین های یکی از فروشگاه های شمال شهر بود در جواب خبرنگار برنا گفت: « همیشه بیشتر روزهای تعطیلات نوروز را اروپا هستیم اگر هم بخواهیم به کشور های نزدیک سفر کنیم امارات را ترجیح می دهیم.»
از او پرسیدیم که چرا برنامه ای برای مسافرت به شهرهای کشورمان ندارند و او گفت :« خیلی کم پیش می آید که بخواهیم به مسافرت داخلی برویم. امکانات گردشگری در ایران بسیار ضعیف است و عید هم ضعیف تر می شود به همین خاطر اکثر مواقع مقصدمان کشور های خارجی است.»
به سراغ خانم میانسالی رفتیم که مشغول خرید روزانه بود. او نیز در جواب سوال ما گفت:« ما مقیم کانادا هستیم. بیشتر مواقع نیز در کانادا ساکن هستیم؛ فقط چند ماه از سال را به ایران می آییم. برای مسافرت های بهاری اگر در ایران باشیم به کشور های اروپایی می رویم. البته بعضی مواقع نیز به ویلایمان در شمال می رویم و از هوای لطیف بهاری استفاده می کنیم.»
بعد از گفت و گو با این خانم میانسال، به سراغ چند دختر جوان رفتیم که مشغول خرید لباس از یکی از پاساژهای شمال شهر بودند.
این دختران جوان در جواب پرسش ما گفتند: « چند بار به کیش رفتیم اما حقیقتا خیلی راضی نبودیم. هم قیمت ها به نسبت کشور های خارجی گران تر بود و هم امکانات کمتری در اختیار داشتیم. ترجیح مان فعلا کشور ترکیه است. زیرا هم به صرفه تر است و هم از امکانات موجود در این کشور راضی تر هستیم.»
پسر جوانی نیز در جواب ما گفت: « اکثر تعطیلات را به شمال می روم. چرا که هم ویلا داریم و همه تمامی امکانات هم در ویلایمان فراهم است. راحت تر هم هستم و از طبیعت شمال خیلی لذت می برم. ترجیحم شمال و برخی مناطق و طبیعت بکر کشور خودمان است. خیلی از طبیعت ایران لذت میبرم اما متاسفانه اطلاع رسانی صحیحی نمی شود. زیرا که کشور خودمان هم طبیعت زیبایی دارد البته »
از این پسر جوان هم تشکر کردیم و از این مرکز خرید خارج شدیم. پس از مصاحبه ای کوتاه از این افراد دریافتیم که اکثر قشر مرفه تهرانی، چندان تمایلی به مسافرت های داخلی ندارند و ترجیح و الویتشان مسافرت داخلی است. اما چرایی و علت آن خود مبحثی جداگانه اس که نیازمند تعمق و موشکافی کارشناسانه دارد که در این بحث نمی گنجد.
پایتخت این بار از زاویه جنوب شهر
"تهران" پایتختِ غرق شده در دود و ترافیک، تنها 13 روز اول هر سال کمی رنگ آرامش به خود میبیند. ساکنان پایتخت برای فرار از شلوغی و استراحتی کوتاه مدت به شهرهای ایران و کشورهای خارجی مسافرت میکنند.
اما چیزی که امسال در ایام نوروز از زبان دوست و آشنا میشنیدیم این بود که "تهران خلوت نشده!" و "همچنان ترافیک وجود دارد." شاید یکی از علتهای آن را بتوان در تک سوالی که از شهروندان در روزهای پایانی سال 96 کردهایم، پیدا کرد. این تک سوال عبارت بود از: "تعطیلات برای مسافرت کجا خواهید رفت؟"
قرار بود این سوال از مردم پایین شهر تهران پرسیده شود که شد و اکثریت پاسخها بر اساس گزارش خبرنگار برنا به شرح زیر بود:
«امسال جایی نمیریم. انشالله عید بعدی»
خیابان پانزده خرداد همیشه شلوغ است، حال تصور کنید در روزهای پایانی سال این جمعیت چندین برابر شود. تعدادی از این جمعیت، مردم خسته و آشفتهای هستند که روی سکوهای سنگی همراه یکی دو کیسه پلاستیکی نشستهاند و برخی هم شاد خوشحال در صف اغذیه فروشیها ایستاده یا در حال تردد هستند و از برخی چهرهها هم که هیچچیز نمیتوان فهمید.
روبروی پاساژ رضا، روی یکی از همان سکوها، مادر و پدری به همراه سه فرزندشان در حال نوشیدن آبمیوه و حرف زدن با همدیگر هستند. دو دختر کوچک با اصرار از پدرشان، پول برای خرید آلوچههای رنگی و قرمز میخواهند. از دختر دیگرشان که به نظر 11 ساله میرسد، تک سوال را میپرسم. ابتدا تنها نگاه میکند و سپس پاسخ میدهد: «مامانم گفته شمال میریم». مادرش که شاهد گفتوگو من و دخترکش بود، جواب داد: «نه مامان جان، اگر خدا بخواد و بلیط جور بشه میریم مشهد.»
پیرزن خوش لباسی که روی سکوی کناری نشسته دستهایش را روی زانو گذاشته و آرام آرام سعی در مالش و رفع خستگی پاهایش دارد. کنارش مینشینم و از اینکه از صبح تا به کنون در حال راه رفتن است و قیمتها بالا هستند، برایم میگوید. از او در مورد مسافرت میپرسم و میگوید: «جایی نمیرم مادر جان. خونه هستم تا نوه و بچههام بیان تهران پیشم»
در خیابان مولوی، زن و مرد جوانی در حال خرید شیرینی و آجیل بودند. به زن جوان که پوشش چادرعربی داشت، نزدیک شدم. کمی با او درمورد شیرینیها حرف زدم و سپس تک سوال مسافرت را پرسیدم. زن جوان اظهار کرد که چون اولین سالی است که به خانهشان رفتهاند، دوست دارد به شهرهایی که تا به حال ندیده، همراه همسرش مسافرت کند اما چون کمی خرجشان در مسافرت بالا میرود برای دید و بازدید عید به شهرستانشان خواهند رفت.
در خیابان سیاه رنگِ شوش که قدم میزنم به حسرت نهفته در نگاه کودکان غمگین چشم میدوزم. کودکانی که خانوادههایشان شاید نتوانند لباس عید مورد پسندشان را خریداری کنند، آنوقت چه برسد به پاسخِ سوال مسافرت کجا خواهند رفت.
کمی به خودم جرئت میدهم و از مادری که به زور دست پسر خردسالش را گرفته و به دنبال خود کشان کشان میآوردش، تک سوال را میپرسم. در این زمان مجبورم خودم را معرفی کنم و بگویم که خبرنگار هستم والا گونهای من را نگاه میکند و در ادامه جمله به تو چه ربطی دارد را بیان میکند که مجبور به ترک آن محله میشوم. مادر جوان کمی دست کودک را از دستش شل میکند و میگوید: «هیچ جا. با کدوم پول بریم مسافرت؟»
چندین فرد دیگر همان پاسخ زن جوان در محله شوش و دروازه غار را در خصوص مسافرت عید بیان کردند.
این جوابها تنها گزیدهای از پاسخهای بسیار به تک سوال "مسافرت عید کجا خواهید رفت؟" بود.
تعداد بسیاری از این جمعیت پایین شهری تهران اظهار کرده بودند که شمال، مشهد، اصفهان و ... خواهند رفت و تعداد کثیر دیگری اذعان داشتند که به شهرستان در کنار خانواده و خویشاوندانشان بازخواهند گشت. اما در پایینترین نقطههای تهران از جمله خاوران، شوش، هرندی و ... قریب به 90 درصد گفته بوند: «هیچ کجا!»