
چه کسی مقصر افت سینمای عبدالرضا کاهانی است؟ با نگاهی گذرا به کارنامه سینمایی عبدالرضا کاهانی درمییابیم که سینمای او، سینمایی با ساختار، صاحب فکر، اندیشه و حتی در حد و اندازههای خودش سبک است.
او فیلمسازی کاربلد است که به خوبی صنایع ادبی را در تصویر به روی پرده سینما میآورد و در تجربه های اخیرش ثابت کرده برای زدن حرفش مسیرهایی را انتخاب میکند که شاید هر کسی در پی آن نباشد.
سینمای کاهانی مملو از موقعیتهای طنز و جدی و یادآوری کننده توامان است که نه تنها در سطح که در عمق دارای پیامی قابل تأمل است. او سینما را خوب میفهمد، وظیفه سینما را بلد است، شخصیتهایش را میتراشد، چند سبک قصهگویی بلد است، روایت سینما را با تمام قواعد کلاسیک و غیر کلاسیکش میشناسد. اما امروز فیلمی از او روی پرده سینماهاست که قبل از نقد و بررسی نیازمند چند سوال و جواب است.
چه کسی مسئول تغییر سبک و سیاق سینمای کاهانی است؟ شاید او با تفکری نو فیلم جدیدش را رقم زده ....
چه اتفاقی سلیقه او را در فیلمسازی تغییر داده است؟ شاید دغدغه او در این فیلم در نیامده است...
چه کسی مقصر رسیدن کاهانی به خانم یایا است؟
چرا فیلم سینمای "خانم یایا " که این روزها به هر دلایلی میفروشد یا نمیفروشد جای مساعدی در کارنامه عبدالرضا کاهانی ندارد؟
فیلم خالی از هر گونه قصه و فیلمنامه جذاب است، موقعیت تعریف شده به دلایل محدودیتهای مشخص و معین غرف و شرع در سینمای ما ایجاد نمیشود، کاراکترها دارای ویژگی خاصی نیستند، کش و مکشی بین شخصیتها ایجاد نمیشود، فیلمنامه به دنبال سرگرم کردن مخاطبش نیست، شهری معروف در کشوری از جنوب شرقی آسیا به دلیل شهرهاش دستمایه یک فیلم سینمایی است با دو ستاره، ستارههایی که نا ندارند تا نوری بدهند. بعد از گذشت دقایقی از فیلم مشخصا فیلمساز و تیمش هم در میانه راه گویا خسته شدهاند. شخصیتهای مرتضی و ناصر (با بازی حمید فرخنژاد و رضا عطاران) خیلی زود موضعشان برای تماشاگر مشخص میشود و اتفاقی که آنها را درگیر ماجرایی بکند محسوس نیست. تنها التهاب گنجاده شده در دل فیلم وجود شخصیت عظیم است (با بازی امین حیایی) که حتی آن هم در نطفه خفه میشود و به یک التهاب جدی نمیرسد. در حقیقت فیلم قبل از بلند شدن به زمین میخورد.
جذابیتهای نامرغوب شهر پاتایای معروف هیچ کمکی به حفظ مخاطب پای پرده نقرهای نمیکند چرا که مخاطب از سینما سینما می خواهد نه هیچ چیز دیگر. کاراکترها هم بیش از آن که مجوز بداههگویی و جذابیتهایی خارج از فیلمنامه داشته باشند در عمق شکل نگرفته این فیلم غرق میشوند تا خانم یایا اتفاق ناگواری برای سینمای کاهانی باشد.
و البته میشود از زاویه دیگری نیز فیلم خانم یایا را بررسی کرد. دو شخصیتی که میتوانند زوج جذابی در یک موقعیت جدید برای فیلم کاهانی ایجاد کنند، دو کاراکتر متفاوت با ویژگیهای عجیب و غریب شخصیتی ، که اگر به جای همراهی وشباهتهای بی دلیل و بی معنا ، کنتراست هم در میآمدند میتوانستند در موقعیت جغرافیایی فیلم لحظاتی کمدی، جدی و حتی با اضافه شدن شخصیت "عظیم" لحظاتی دلهرهآور را ایجاد کنند. در واقع می توان گفت کاهانی از متریال در اختیارش هم به خوبی سود نبرده است .
اتفاقی که پشت روانشناسی شخصیتهای این فیلم نهفته است از یک نگاه انسانی میگوید که قرار است دو شخصیت سلامت را در طول فیلم تعریف کنیم اما حتی سلامت شخصیتها هم تعریف نمیشوند.
قرار است کاراکترها وضعیت رخ داده را برنتابند تا مشخصا بگوییم آنها زندگی سلامتی را تجربه کردند اما این اتفاق هم به عنوان محور فیلم تعریف نمیشود تا کاربردی تر شود.
نکتهای که میتواند کلام فیلم را در لحظاتی به عمق نزدیک کند به درگیریهای روحی و روانی دو شخصیت برمیگردد که تصمیم دارند وجدانشان را در رفتارشان ممزوج کنند، به خواستههای نفسانیشان نه بگویند و در برابر وسوسههای شخصیشان مراقبت کنند از تعریفی که در زندگیشان دارند و... اما این اتفاق هم آن طور که باید رخ نمیدهد تا حداقلهای تفکر فیلمساز در نمایش دو شخصیت خاص در یک موقعیت خاص تر الکن بماند و فیلم جدید کاهانی خالی از هر گونه قصه، شخصیتپردازی، رنگآمیزی کاراکتر و کارگردانی رها شده و به مقصد نرسد.
کاهانی به آنچه فکر می کرده در این فیلم نمی رسد اگر نخواهیم بگوییم فروش فیلم در گیشه ذات نگاه او را در فیلمسازی تغیر داده است.