به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، زهره آشتیانی با این مقدمه در آرمان نوشت: بیشک کارکرد اساسی امید به عنوان عامل تولید و تداوم جامعه در جهت مقابله با بحرانهاست که تاکنون مغفول مانده است و این غفلت موجب شده تا اکنون از طریق پیمایشهای ملی و مطالعات موردی وضعیت امید اجتماعی در ایران پایینتر از حد متوسط قرار گیرد. علاوه بر این بر اساس همین مطالعات انجام شده آحاد جامعه از عوامل ساختاری، انتظار برآورده شدن یا همراهی با اهداف و آرزوهای خود را ندارند و میتوان گفت که طرح مطالبات قشرهایی از جمله کارگران با مطالبه اقتصادی، زنان با مطالبه عدالت جنسیتی، قومیتها با مطالبه تکثر فرهنگی و عدالت اجتماعی، جوانان با مطالبه تنوع سبک زندگی و اشتغال را از جمله پیامدهای این وضعیت دانست. اما آنچه مهم است اینکه برای خروج از این شرایط باید به الزاماتی پایبند باشیم، در حالی که بهنظر میرسد برخی از جریانهای سیاسی بدون توجه به تاثیر تشدید ناامیدی اجتماعی در از هم گسیختگی اجتماعی ایران سعی دارند تا در انتقامگیریهای سیاسی و اندیشهای خود به بیان غیرواقعی شرایط، یا مقصرسازی دولت در بروز وضعیت اقتصادی فعلی یا القای شکست پروژه برجام در وضع تحریمهای جدید یا عدم روحیه مشارکت طلبی و مشورت جویی تیم دولت و تشدید فاصله آنها با نخبگان، پروژه ناکارآمدی دولت را جلوهگر سازند، این درحالی است که با علم به برخی از خطاهای تیم اقتصادی دولت در تصمیمات اقتصادی نباید مردم را از مسئولان خود ناامید ساخت که این مهم عین تلاش برای ایجاد فاصله میان مردم و نظام است. اما از سوی دیگر ماجرا بهنظر میرسد که دولت نیز باید برای بازگشت اعتماد به امید و تدبیر اقداماتی را مدنظر قرار دهد. سخنگویی با مردم برای آگاهسازی آنها نسبت به وضع موجود میتواند مهمترین قدم باشد. بهتر است مسئولان دولت به جای سکوت و فرار از پاسخگویی به دنبال تبیین شرایط باشد و صرفا گفتوگو به مردم با مصاحبههای هر از چندگاهی رئیسجمهور خلاصه نشود. تیم دولت در قبال مطالبه مردم و تک تک اقدامات خود باید پاسخگو باشند و این کنشگری فعال است که موجب میشود مردم خود را کنار دولت بدانند و نه در مقابل با آن و بنابر همین رویکرد است که تسهیل گری برای مشارکت مردم در بدنه جامعه میتواند قدم مهمی برای ایجاد فضای باز گفتوگو و اقدام برای پویایی اجتماعی باشد که قطعا همین مهم مانع از غلبه فضای روانی ساخته برخی اندیشهها برای تشدید بحرانهای اقتصادی میشود، چرا که علاوه بر تصمیمات و سیاستهای اقتصادی اقدام خود مردم نیز در کنترل و مدیریت یک فرایند مانند کنترل تورم میتواند اثر بخش باشد. به طور مثال انتظار میرود که قبل از اعلام بودجه 98 و قبل از آنکه فضای روانی نسبت به مقابله با بودجه انقباضی دولت در سال 98 ایجاد شود، افکار عمومی بدانند که بهدلیل واقعیت کاهش درآمدها تحت تاثیر تحریمها، دولت به طور طبیعی با شرایط متفاوتی برای افزایش دستمزد کارکنان را بیش از 20 درصد مواجه است یا عدم امکان کاهش بودجه برخی نهادهای فرهنگی موجب شده است تا نتواند بودجه عمرانی خود را افزایش دهد. این روشنگری با گفتوگوی با مردم ایجاد میشود و در غیر این صورت باز هم تصمیمات اقتصادی دولت در محک سنجشی نامتوازن از سوی دیگران قرار خواهد گرفت و قضاوتی ناعادلانه را به وجود خواهد آورد. باید گفت که تحریمهای آمریکا علیه ایران موضوع تازهای نیست که چنین شرایطی کشور را تحت تاثیر قرار دهد و قطعا تجربه گذشتگان نیز برای اداره شرایط موجود مورد استفاده قرار میگیرد، ولی آنچه مهم است اینکه مردم نسبت به شرایط موجود اطلاعاتی درست داشته باشند و این میسر نیست جز آنکه دولت با نخبگان به گفت و گو بنشیند و آنها نیز با مردم به سخن بنشینند و نهادینه شدن فرهنگ گفتوگو موجب ایجاد سرمایه اجتماعی و تقویت امید میشود.