
نقشهای مکمل در سینما آن قدر جایگاه مهمی دارند که در مهمترین جشنواره سینمایی کشور بهترین بازیگران مکمل زن و مرد میتوانند صاحب سیمرغ شوند. در واقع نقشهای مکمل جایگاهی درحد و اندازه ستارهها دارند، چراکه گاهی اوقات موتور حرکتی یک فیلم سینمایی و حتی سریال تلویزیونی شخصیتهای مکمل قصه هستند که اتفاقا گاهی اوقات از حد و اندازه ستارهها نیز در حضور درخشان و موثر، مفیدتر به نظر میرسند. نقشهای مکمل در واقع جایگاهی کاتالیزور مانند در آثار دراماتیک دارند، چراکه نه تنها چفت و بستهای قصه با آنها محکم میشود که گاهی اوقات در پیشرفت داستان، تعلیقها و حتی گرهگشاییهای قصه ستارهوار عمل میکنند.
به جرات میتوان گفت بازی در نقشهای مکمل کار هر بازیگری نیست و درحقیقت نیاز است تا بازیگر نقشهای مکمل توانمندیهای خاص در اجرای هر نقشی داشته باشد. بازیگر نقشهای مکمل گاهی اوقات فرصت یک ستاره را ندارد اما در مدت زمان کوتاه حضورش باید تمام آنچه را که به یک ستاره فرصت میدهند در کارش ارائه کند. ستارهها در طول داستان و ستاره های مکمل درعرض میدرخشند، درحقیقت بازیگران نقشهای مکمل در یک حضور مینیمالیستی باید لحظه به لحظه بازیشان را به شکلی کاملا مینیاتوری مدیریت کرده و در کوتاهترین زمان ممکن گل پیروزی را به ثمر برسانند.
اگر به کارنامه بازیگران سینمایی هر کشوری نگاه عمیق داشته باشیم متوجه خواهیم شد معدود هستند بازیگرانی که در نقشهای مکمل توان درخشش داشته باشند. با این مقدمه سینمایی، محمدحسین میثاقی مجری باسواد، کاربلد و توانمند برنامه فوتبال برتر را مورد خطاب قرار میدهم که در طول دوران فعالیت حرفهایاش مسیر را به خوبی طی کرد، دوست داشتنی جلوه کرد و تمام متریال لازم برای یک مجری موفق ورزشی را با خود به همراه آورد و در مقام یک مکمل در کنار عادل فردوسیپور به یکی از خوبهای این عرصه تبدیل شد.
شرایط ناخواسته مسیر حرفهای او را تحت تاثیر قرار داد تا به یکباره در تقابل با ستاره عرصه اجرای برنامههای ورزشی قرار گیرد. در نگاه اول شاید این اتفاق برای او یک شانس حرفهای محسوب شود اما واقعیت چیز دیگری است. این به ظاهر خوش شانسی حرفهای برای او به یک بدشانسی صرف تبدیل شد چراکه حالا باید نقش طلایی خودش را کنار میگذاشت و نقش ستارهای را بازی میکرد که 20 سال زمان برد تا ستاره شود و عملا در این شرایط نه تنها با باور مخاطبان گلاویز شد که جایگاه قبلی اش را که اتفاقا در حد و اندازه های یک ستاره بود تحت تاثیر قرار داد. به هرحال او یکی از بهترین های حوزه کاری خودش بود چرا که هم به دلیل ریتم و لحن و توانمندی اش در اجرا با بازتاب خوبی مواجه بود و هم سواد و اطلاعات عمومی اش از او یک ستاره اما در نقش مکمل ساخته بود، حالا او باید از خودش فاصله بگیرد.
خودش یعنی محمدحسین میثاقی جوان و پرشر و شور که همین خصلت او در اجرا حالا باید کنار گذاشته شود و خصلتهای خوب و بد دیگری را جایگزین کند. او هنوز هم میتواند یک محمدحسین میثاقی خوب باشد، دوست داشتنی، کاربلد، مطلع و با شیطنت هایی از جنس خودش نه شیطنتهایی از جنس دیگران که به نام آنها سند خورده است.
او کماکان میتواند یکی از مجریان دوست داشتنی تلویزیون در روزگاری باشد که اتفاقا رسانه به او و سبک کارش نیازمند است چراکه سابقه نشان داده پیدا کردن افراد مستعد در عرصه برنامه های ورزشی خیلی کار راحتی نیست. جای خالی فردوسی پور نشان می دهد نتوانسته ایم برای او نمونه ای موفق جایگزین کنیم و به این راحتی هم این اتفاق رخ نمی دهد.
امروز پیمان یوسفی برنامه با سابقه ورزش و مردم را به دست گرفته و جایگزین مرحوم بهرام شفیع شده که یکی از امضاءهای رسانه در عرصه اجرای برنامه های ورزشی است اما از آن جا که قرار نیست به مسیر شفیع برود و سبک و اجرای خودش را به برنامه با سابقه ورزش و مردم برده کسی از او خرده نمیگیرد چرا در قامت فرد دیگری ظاهر شده است!