با توجه به اهمیت مسئله ظهور، واقعا چرا هیچ اسمی از مهدویت در قرآن نیامده است؟+ اسناد دقیق

|
۱۴۰۱/۱۲/۱۴
|
۱۵:۲۳:۲۵
| کد خبر: ۹۳۷۹۱۵
با توجه به اهمیت مسئله ظهور، واقعا چرا هیچ اسمی از مهدویت در قرآن نیامده است؟+ اسناد دقیق
با ما همراه باشید تا با اهمیت مسئله ظهور و مهدویت و اسناد دقیق درباره آن آشنا شوید.

به گزارش خبرگزاری برنا؛ با توجه به سوره‌های قرآن کریم می‌توان آیاتی را دید که به اثبات و حقانیت و قطعی بودن ظهور ایشان اشاره دارد. این آیات عبارت‌اند از:

1. «و نرید ان نمنّ علی الذین استضعفوا فی‌الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین* و نمکّن لهم فی الارض ...»(1) یعنی: و ما اراده کردیم به کسانی که در روی زمین تضعیف‌شده‌اند نعمتی گران، ارزانی داریم و آنان را پیشوایان (راستین) و آنان را وارثان گردانیم؛ و نیرومند و صاحب قدرت و حکومت گردانیم... و به آنان در زمین اقتدار و منزلتی شایسته دهیم و از آنان به فرعون و ‌هامان و سپاهیانش چیزی را که از آن می‌هراسیدند، نشان می‌دهیم.

آیات فوق بشارتی است در مورد پیروزی حق بر باطل و برچیده شدن بساط ظلم و تباهی؛ که نمونه‌های آن را می‌توان در پیروزی حضرت موسی (علیه‌السلام) و بنی‌اسرائیل بر فرعونیان و همچنین پیروزی و حکومت حضرت محمد (صلی‌الله ‌علیه ‌و ‌آله) جستجو کرد؛ اما نمونه کامل آن با ظهور حضرت امام مهدی (علیه‌السلام) تحقق می‌یابد.

در روایت دیگری نیز درباره همین آیه می‌فرماید: این گروه آل محمد (صلی‌الله علیه ‌و ‌آله) هستند، خداوند مهدی آن‌ها را بعد از زحمت‌هایی که برایشان تحمیل می‌گردد، مبعوث می‌کند و به ایشان عزت می‌دهد و دشمنان آن‌ها را ذلیل می‌گرداند. (2)

از امام سجاد (علیه‌السلام) نیز این‌چنین نقل‌شده که: سوگند به کسی که محمد (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌ آله) را به‌حق، بشارت‌دهنده و بیم دهنده قرار داد، نیکان از ما اهل‌بیت و پیروان آن‌ها به‌منزله موسی (علیه‌السلام) و پیروان او می‌باشند و دشمنان ما و پیروان آن‌ها به‌منزله فرعون و پیروان او هستند. (سرانجام، پیروزی از آن ماست.) (3)

امام مهدی (علیه‌السلام) نیز هنگام تولد، لب به سخن می‌گشاید و پس از شهادت به وحدانیت الهی و نثار درود و سلام بر پیامبر اکرم و پدران پاک و معصوم خویش چنین می‌فرماید: «بسم‌الله الرحمن الرحیم و نرید ان نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین...»(4)

2. «و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقاً»(5) بگو: حق فرارسید و باطل نابود گشت، (چراکه) باطل نابودشدنی است.» آرزوی بشر از دیرباز اجرای عدالت و برچیده شدن بساط ظلم و بی‌عدالتی بوده است، قرآن کریم نیز نویدبخش تحقق این آرزوی دیرین بوده و فرارسیدن روزی را مژده داده است که در سرتاسر جهان حق حکومت کند و باطل نابود گردد. بر اساس روایات معتبر و فراوان، این پیروزی نهایی و حکم‌فرمای عدالت در سرتاسر گیتی مربوط به قیام حضرت امام مهدی (علیه‌السلام) می‌شود.

حضرت امام باقر (علیه‌السلام) در توضیح و تفسیر «جاء الحق و زهق الباطل» فرمودند: این سخن الهی مربوط به قیام قائم (آل محمد (صلی‌الله‌ علیه ‌و ‌آله) می‌شود که دولت باطل برچیده خواهد شد. (6)

و بی‌جهت نیست که هنگام تولد حضرت مهدی (علیه‌السلام) بر بازوی نازنینش این آیه نقش بسته بود که «جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقاً»(7)

3. «الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلاه و مما رزقناهم ینفقون» یعنی: «آنان که به غیب، ایمان می‌آورند و نماز را برپا می‌دارند و ازآنچه به ایشان روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند.»(8)

تفسیر در رابطه با این آیه شریفه بسیار است. شیخ صدوق در کتاب کمال‌الدین از حضرت امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند: هرکس اقرار به ظهور امام زمان کند ایمان به غیب آورده است. متقین در این آیه شریفه شیعیان علی هستند و (غیب) حجت غایب است. دلیل این معنی آیه «فقل انما الغیب لله فانتظروا انی معکم من المنتظرین»(9) یعنی: ‌ای پیغمبر بگو غیب مال خداست پس منتظر باشید که من نیز با شما از منتظرانم؛ که این آیه به فضیلت انتظار اشاره می‌کند.» در این آیه گروهی دیگر از مفسران حضرت مهدی را از مصادیق» یومنون بالغیب «دانسته و یکی از ویژگی‌های آن حضرت را غایب قلمداد کرده‌اند.

برخی دیگر از مفسران روز رجعت را ازلحاظ اینکه از اموری است که ازنظر ما غایب است مصداق آیه شریفه دانسته و ایمان به غیب در «یومنون بالغیب» را ایمان به رجعت دانسته‌اند. (10)

4. «اولئک الذین اشتروا الحیاة الدنیا بالاخره فلایخفف عنهم العذاب و لاهم ینصرون»(11) همین کسان‌اند که زندگی را به بهای دیگر خریدند پس نه عذاب آنان سبک گردد و نه ایشان یاری شوند.»

در خصوص این آیه برخی از مفسران شیعه از این آیه فلسفه برخورد حضرت با مخالفین را تبیین نموده‌اند)12)

5. «تلک الایام نداولها بین الناس»(13) یعنی این روزها را میان مردم می‌گردانیم.

روایت‌شده است که امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: از زمان خلقت آدم همیشه دولتی از خدا و دولتی از شیطان بوده پس در این زمان دولت خدا کو؟ آگاه باشید که صاحب‌دولت خدا قائم آل محمد (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) است.

6. «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلاتخشوهم و اخشون»(14) یعنی امروز کسانی که راه کفر پیش‌گرفته‌اند از دین شما نومید شدند پس از آن‌ها نترسید بلکه از قهر من بترسید.

در تفسیر عیاشی از امام باقر (علیه‌السلام) نقل می‌کند که در تفسیر این آیه فرمود:

آن روز، روز ظهور صاحب‌الزمان است که بنی‌امیه نومید می‌شوند و آن‌ها هستند که کافر گشته و از آل محمد (صلی‌الله‌ علیه ‌و ‌آله)‌ نومید می‌باشند.

7. «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهدا بالقسط...» (15) یعنی‌ ای کسانی که ایمان آوردید برای خدا به داد برخیزید و به عدالت، شهادت دهید. صاحب تفسیر اطیب البیان فی تفسیر القرآن در تبیین مفهوم قوامین به قائم به‌عنوان یکی از لقب‌های حضرت مهدی اشاره‌کرده است.

9. «و من الذین قالوا انا نصاری اخذنا میثاقهم فتسوا حظ مما ذکروا به فاغرینا بینهم العداوه و البغضاء الی یوم القیامه و سوف ینبئهم الله بما کانوا یصنعون»(16) و از کسانی که گفتند ما نصرانی هستیم از ایشان نیز پیمان گرفتیم و بخشی ازآنچه را بدان‌ اندرز داده‌شده بودند فراموش کردند و ما هم تا روز قیامت میانشان دشمنی و کینه افکندیم و به‌زودی خدا آنان را ازآنچه می‌کرده‌اند خبر می‌دهد. درباره این آیه بعضی از مفسران با توجه به (حظا مما ذکروا به) از حضرت امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده‌اند که فرمود: «اما انهم سیذکرون ذلک الحظ مع القائم منا عصابه منهم» را اشاره می‌کنند که درباره بهره بردن اصحاب عام یعنی همان مؤمنان صالح که از سراسر جهان به حضرت، خودشان را می‌رسانند، می‌باشد. (17) البته گروهی از مفسران می‌گویند که این آیه درباره چگونگی غلبه اسلام بر سایر ادیان در زمان حکومت صاحب‌الزمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) می‌باشد. (19)

10. قالوا و الله ربنا ما کنا مشرکین» یعنی: گفتند به خدا قسم ما مشرک نبودیم.» در کافی آمده است که امام باقر (علیه‌السلام) در مورد این آیه می‌فرمایند: یعنی آن‌ها هنگام ظهور امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) می‌گویند: ما منکر ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نبودیم. البته آیه بعد هم به این موضوع اشاره می‌کند. «انظر کیف کذبوا علی انفسهم و ضل ما کانوا یفترون» یعنی: ببین چگونه دروغ بر خود بستند و آنچه را افترا می‌بستند فراموش کردند؟

11. «و قالوا لولانزل علیه آیه من رب قل ان الله قادر علی ان ینزل آیه ولکن اکثرهم لایعلمون»(20)

یعنی: گفتند: چرا معجزه‌ای از سوی پروردگارش بر او نازل نشده است؟ بگو: بی‌تردید خدا قادر است که پدیده‌ای شگرف فرو فرستد لیکن بیشتر آنان نمی‌دانند.

بسیاری از مفسران شیعه با تکیه به روایت امام باقر (علیه‌السلام) در اینکه خداوند قادر است که پدیده‌ای شگرف فرو فرستد می‌گویند که منظور «دابته الارض»، خروج دجال و نزول حضرت عیسی می‌باشد. (21)

12. «یوم یاتی بعض آیات ربک لاینفع نفسا ایمانها لم تکن آمنت من قبل»(22) یعنی: روزی که بیاید یکی از آیات پروردگارت ایمان کسانی که قبلاً ایمان نیاورده‌اند سودی نبخشد.

صدوق در کمال‌الدین و ثواب‌الاعمال از حضرت صادق (علیه‌السلام) روایت می‌کند که فرمود: «آیات» ائمه هستند و «بعض آیات» قائم آل محمد (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) است. البته مفسران علاوه بر این با اشاره بر کل آیه ۱۵۸ آن را نشانه ظهور حضرت مهدی و نزول حضرت عیسی برشمرده‌اند و گروهی طلوع خورشید از مغرب را اضافه می‌کنند.

13. «و اذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر» (22) یعنی در روز حج بزرگ از جانب خدا و رسولش به مردم اعلان می‌شود.

در تفسیر عیاشی از امام باقر (علیه‌السلام) و امام صادق (علیه‌السلام) روایت‌شده است که فرمودند: «حج بزرگ» ظهور قائم و «اعلان» دعوت مردم است.

14. «و قاتلوا المشرکین کافه کما یقاتلونکم کافه و اعلموا ان الله مع المتقین» (23) یعنی با همه مشرکین پیکار کنید چنانکه آن‌ها (اگر دسترسی پیدا کنند) با شما نبرد کنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است.

در تفسیر عیاشی از زراره روایت است که گفت: از امام صادق (علیه‌السلام) راجع به این آیه سؤال شد پدرم امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: هنوز تأویل آن نیامده است. اگر قائم ما قیام کند، آن‌کس که او را می‌بیند تأویل آن را به‌خوبی خواهد دید. با ظهور او شعاع دین پیغمبر (صلی‌الله‌ علیه ‌و‌ آله)‌ چنان بالا گیرد که در روی زمین، شرک و بدبینی نماند چنانکه خداوند فرمود: «و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه ویکون الدین کله لله»: یعنی با آن‌ها پیکار کنید تا فتنه‌ای نماند و تمام دین از آن خداوند باشد.

15. «یریدون ان یطفئوا نورالله بافواههم و یابی الله الاان یتم نوره و لو کره الکافرون»(24) یعنی: می‌خواهند نور خدا را با سخنان خویش خاموش کنند ولی خداوند نمی‌گذارد تا نور خود را کامل کند هرچند کافران را خوش نیاید. برخی از مفسران با نقل روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) به تلاش فرعون برای از بین بردن حضرت موسی و بنی‌امیه و بنی‌عباس برای از بین بردن نسل اهل‌بیت (علیهم‌السلام) اشاره نموده و شباهت حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) به حضرت موسی (علیه‌السلام) را در ولادت بیان کرده‌اند. برخی دیگر از مفسران از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل کرده‌اند که این آیه را به حاکمیت دین حق بر تمام ادیان در وقت قیام حضرت مهدی مطرح نموده‌اند.

16. «و لئن اخرنا عنهم العذاب الی امه معدوده لیقولن ما یحبسه الایوم یاتیهم لیس مصروفا عنهم و حاق بهم ما کانوا به یستهزون»(25) یعنی: اگر عذاب را تا مدت معینی به تأخیر بیندازم حتماً خواهد گفت: چه چیز آن را بازداشت؟ آگاه باش روزی که عذاب به آن‌ها برسد از ایشان بازگشتنی نیست و آنچه را که مسخره می‌کردند آنان را فرو خواهد گرفت. از امام علی (علیه‌السلام) در مورد «امه معدوده» نقل‌شده است که فرمودند:

اصحاب قائم آل محمد (صلوات‌الله‌علیه‌)‌ هستند که ۳۱۳ نفرند «اصحاب القائم الثلاث مائة و البضعة عشر»

17. «بقیت الله خیر لکم ان کنتم مومنین و ما انا علیکم بحفیظ»(26) یعنی: «اگر مؤمن باشید، باقی‌مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم.» در این آیه گروهی با اشاره بقیه‌الله آن را به‌عنوان یکی از ویژگی‌های خاص صاحب‌الزمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) می‌دانند.

چون آیه فوق اطلاق دارد، چنین معنایی از آن بدون اشکال است که بگوییم: بقیة‌الله از همه‌چیزهایی که شما حساب کنید، برایتان بهتر است و هیچ نعمتی به‌پای آن نمی‌رسد. هرچند که این آیه مربوط به داستان حضرت شعیب ‌نبی (علیه‌السلام) می‌باشد،

قائم (آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)) نخستین سخنی که پس از قیام خویش بر زبان می‌آورد همین آیه است. «بقیة‌الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین»

اما بر اساس روایات معتبر، این آیه باوجود نازنین حضرت ولی‌عصر (علیه‌السلام) تطبیق گشته است. امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«قائم (آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)) نخستین سخنی که پس از قیام خویش بر زبان می‌آورند همین آیه است. «بقیة‌الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین» سپس می‌فرماید: من «بقیة‌الله» هستم و حجت خدا و خلیفه او بر شما می‌باشم. آنگاه هیچ‌کس بر او سلام نمی‌کند مگر اینکه می‌گوید: «السلام علیک یا بقیة‌الله فی ارضه». (27)

درباره تعبیر «بقیة‌الله» (ذخیره خدا) باید گفت: این عنوان به شخصی اطلاق می‌گردد که خدا به‌منظور خاصّی او را نگهداری کرده است.

احمد بن اسحاق قمی (که از اصحاب و یاران امام عسکری (علیه‌السلام) بود.) به حضور حضرت امام عسکری (علیه‌السلام) می‌رسد، حضرت امام مهدی (علیه‌السلام) که حدود یک سال دارد، وارد می‌شود و با زبان عربی فصیح می‌گوید: «انا بقیة‌الله فی ارضه و المنتقم من اعدائه.»(28)

من ذخیره الهی در سرزمین او و انتقام‌گیرنده از دشمنان اویم.

بیش از ۱۲۰ آیه قرآن «عالم جلیل‌القدر مرحوم سیدهاشم بحرانی در کتاب «المحجة» آن‌ آیات ‌را با روایات مربوطه جمع‌آوری کرده است.»

و آیات دیگر

اما ممکن است بپرسید چرا نام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در قرآن نیامده است؟

برای جواب به این سؤال باید گفت:

اولاً تنها راه معرفی این نیست و حضرت از راه‌های دیگر (معرفی با صفات) معرفی‌شده است و قرآن به طرق دیگر به وجودش و حکومت جهانی او اشاره نموده است (29)

و ثانیاً: مصالحی در کار بوده که حضرات معصومین به نام ذکر نشوند که از این میان محفوظ ماندن قرآن از تحریف را می‌توان نام برد درست همان علتی که ایجاب کرد آیه اکمال دین در بین آیات تحریم خبائث و آیه تطهیر در بین آیه نساء النبی قرار گیرد تا ضمن ابلاغ پیام به همه‌ی حق‌جویان مانع از دست بردن در قرآن نیز بشود. چه کسی می‌توانست تضمین کند کسانی که به پیامبر ‌عظیم‌الشان اسلام به خاطر تصمیم به معرفی علی (علیه‌السلام) به امامت، اهانت و جسارت نمودند (پیامبر اکرم، هنگام وفات فرمود: قلم و دواتی بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که مانع از گمراهی‌تان شود خلیفه دوم گفت: ان الرجل لیهجر حسبنا کتاب الله. (30)

اگر تصریح به اسم آن حضرت می‌شد به قرآن نیز جسارت نمی‌کردند. مضافاً بر این‌که اگر کسی، حق را نخواهد پذیرد، معرفی با اسم را نیز نمی‌پذیرد و هزار و‌ یک بهانه‌ی واهی و توجیه ناصواب، می‌آورد. قرآن، این حقیقت را به همه‌ی ما گوشزد می‌کند که اهل کتاب، پیامبر را به‌خوبی می‌شناختند، چنانکه بچه‌ی خود را می‌شناختند و در انجیل آنان پیامبر ختمی با اسم نیز معرفی‌شده بود اما هنگامی‌که پیامبر ‌عظیم‌الشان را دیدند که هم با صفات هم با اسم برایشان شناخته‌شده بود، بازهم انکار کردند و نپذیرفتند: «فلما جائهم ما عرفوا کفروا به»(31)

این‌که معرفی با اسم تنها راه معرفی نیست و هم این‌که مصالحی برای عدم تصریح به اسم وجود داشته و ثالثاً معرفی با اسم هم اگر می‌شد چنانکه سابقه دارد اهل عناد و لجاج نمی‌پذیرفتند، ازجمله عواملی است که به نام حضرت تصریح نشده است.

 منبع :  مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره قصص، آیه 5 و 6.

2. حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۱۰.

3. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۷۵، ذیل آیه ۵ سوره قصص.

4. صدوق، محمد بن علی، کمال‌الدین، ص ۴۲۵.

5. اسراء، آیه ۸۱.

6. حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۱۲.

7. حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۱۳.

8. بقره، آیه ۳.

9. یونس، آیه ۲۰.

10. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج ۱، ص ۱۱.

11. بقره، آیه ۸۶.

12. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج ۱، ص ۱۵۴. بحرانی، سیدهاشم، البرهان ج ۱، ص ۲۶۸. بروجردی، سید محمد ابراهیم، تفسیر جامع، ج ۱، ص ۲۰۶.

13. آل‌عمران، آیه ۱۴۰.

14. مائده، آیه 3.

15. مائده، آیه ۸.

16. مائده، آیه ۱۴.

17. مشهدی، میرزا محمد، کنز الدقائق، ج ۴.

18. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۱۱۱.

19. انعام، آیه ۲۳.

20. انعام، آیه ۳۷.

21. مشهدی، میرزا محمد، کنزالدقائق، ج ۲، ص ۶۷۹. بروجردی، سید محمدابراهیم، تفسیر جامع، ج ۲.

22. انعام، آیه ۱۵۸.

23. توبه، آیه 36.

24. توبه، آیه ۳۲.

25. هود، آیه ۸.

26. هود، آیه ۸۶.

27. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج ۲، ص ۴۶۸، ذیل آیه ۸۶ سوره هود.

28. قمی، عباس، الانوارالبهیه، ج ۱، ص ۳۵۵.

29. بقره، آیه ۱۰۶.

30. حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ص ۲۷۴.

 

نظر شما