گفت‌وگو با مردی که ۸۵ روز طول خلیج‌فارس را شنا کرد؛

سال ۲۰۱۶ پروژه شنای بین سه قاره را شروع می‌کنم

|
۱۳۹۴/۰۲/۰۹
|
۱۰:۳۳:۵۵
| کد خبر: ۲۸۱۲۷۷
سال ۲۰۱۶ پروژه شنای بین سه قاره را شروع می‌کنم
هیچکس باورش نمی‌شد، پسری که هنگام تمیز کردن استخر، شنا کردن را یاد گرفت، روزی رکوردار شنای آزاد جهان شود. قدیمی‌ها می‌گفتند که سنگ بزرگ نشانه نزدن است اما او با خواستن و توانستنش نشان داد که اگر اراده کنی، پرتاب کردن بزرگ‌ترین و سنگین‌ترین سنگ‌ها هم شدنی است.

گروه جوان و جامعه برنا: محمد کبادی حالا برای خیلی‌ها نامی آشناست. مردی که 4 سال پیش طول خلیج فارس را در مدت 85 روز شنا کرد و نامش به عنوان رکورددار شنای آبهای جهان در گینس ثبت شد. او در طول راه  سختی‌ها و ناملایمات زیادی را پشت سر گذاشت تا نام ایران وخلیج فارس را جاودانه کند و حتی در این راه از پیشنهاد میلیاردی اماراتی‌ها هم گذشت. کبادی این روزها برای پروژه بزرگتری آماده می‌شود. شنای بین سه قاره که به گفته خودش، سال 2016 آغاز می‌شود.

رکوردار شنای آبهای جهان در آستانه روز خلیج فارس به خبرگزاری برنا آمد و از کارها،برنامه‌ها و مشکلاتش گفت.انچه در ادامه می‌خوانید حاصل گفت و گوی چند ساعته ما با اوست:

رکوردار از کجا شروع کرد

6 ساله بودم که  پدرم را از دست دادم، شیطنت می‌کردم و مادرم  سعی داشت، من را از طرق ورزش آرام کند. سنم کم بود و به صورت تفریحی به استخر می‌رفتم. کم کم به شنا علاقه‌مند شدم و برای اولین بار در زندگی، کار کردن را شروع کردم. در آن  زمان من نظافتچی استخر شدم. دور استخر و رختکن‌ها را می‌شستم که بتوانم یک سانس رایگان شنا کنم.

زمانی که دور استخر را تمیز می‌کردم، به حرکات مربی شنا که استیل شنا کردن را به دیگران یاد می‌داد، نگاه می‌کردم و به این ترتیب شنا را یاد گرفتم. بعد یک دوره مسابقات شنا برای نونهالان و نوجوانان حوزه جنوب شرق تهران برگزار شد. من گفتم، منم می توانم شنا کنم، گفتند: تو که شنا بلد نیستی! پریدم در آب و شنا کردم. مربی گفت:چقدر قشنگ شنا می‌کنی؟ کجا شنا را یاد گرفته‌ای؟ گفتم : وقتی استخر را تمیز می‌کردم، با تماشای حرکات شما، شنا را یاد گرفتم.

این قضیه گذشت و من کم کم مسوول رختکن استخر شدم. کار تاسیسات و تصفیه آب استخر را یاد گرفتم. بعد ناجی غریق و مربی شنا شدم.

سال 75 یا 76 تازه کمیته غواصی نجات غریق شکل گرفته بود. اولین مدرس این رشته سرهنگ ناصر رحیمی بود که غواصی سیناپس را در ایران پایه‌ریزی کرد. ما اولین ناجی‌هایی بودیم که در آنجا دوره گذراندیم.از آنجا وارد دنیای غواصی شدم و بعد از آن در حوزه مدیریت ورزشی مثل اجاره استخر و اماکن ورزشی فعالیتم را آغاز کردم.

استخدام در هلال احمر

در یک دوره‌ای به گروهی از نیروهای پلیس شنا آموزش ‌دادم. مرا به نمایشگاه پلیس دعوت کردند. یک سری از مسوولان هلال احمر هم حضور داشتند. از من خواستند که به انها شنا یاد دهم و در مقابل آنها هم به من عملیات امداد و نجات کوهستان را آموزش دهند. علاوه بر این دوره‌های دیگر تخصصی جمعیت هلال احمر مثل امدادگری و نجاتگری را یاد گرفتم و مدرس نجات از سیلاب و آب‌های خروشان شدم. پس از آن در آزمون استخدامی واکنش سریع جمعیت هلال احمر شرکت کردم، رتبه دو کشوری را گرفتم و استخدام تیم‌های واکنش سریع جمعیت هلال احمر شدم.

رویای شنا در خلیج فارس

زندگی نامه ادموند هیلاری، اولین کوهنوردی که به اورست صعود کرد، را خواندم و به این فکر افتادم که من چطور می‌توانم  در رشته شنای آب‌های خروشان آزاد استقامت، رکوردی سنگین بزنم.

یک شب عملیاتی در توچال داشتیم، مجبور شدیم به دلیل شرایط بد جوی در کوه بمانیم.سرپناهی تهیه کردیم، گروهی از افراد خیلی سرمازده بودند و شرایط بدی داشتند. فرمانده عملیات من بودم. گفتم که بچه‌ها ما که باید تا صبح اینجا بمانیم، پس بیاییم لحظاتمان را با خاطرات خوب بگذرانیم. هر کس، آرزویش را بگوید. یکی یکی آرزوهایشان را گفتند. به من که رسید، گفتم: آرزویم این است که اگر همه شما سالم به خانه رسیدید، طول خلیج فارس را شنا کنم. همه خندیدند و این سوژه شد. به شوخی می گفتند که کوسه‌ها با محمد سوپ کوسه درست می کنند و ...

همه فکر می کردند که شوخی می‌کنم اما وقتی به سلامت رسیدیم، من نگارش طرح اولیه شنای خلیج فارس را شروع کردم و همان زمان یکی از دوستان به اسم دکتر شروان شعاعی، مدیر پروژه و مدیر برنامه‌های من شد. همچنین با مقدم که دکترای روانشناسی دارد، مشورت کردیم، ترابی آزاد که دکترای فیزیک دریا دارد، طول مسیر شنا را برای من طراحی کرد. و به این ترتیب بالغ بر بیست دکتر در رشته‌های مختلف به ما مشاوره دادند تا من آماده استارت شدم.

ولی افتاد مشکل‌ها

مسیر ابتدایی که ما پیش‌بینی کرده بودیم 1280 کیلومتر بود.سعی کردم با نهادها و سازمان‌های مختلف مکاتبه کنم که فایده نداشت. حتی در دوره مدیریت علی آبادی در سازمان تربیت بدنی، به معاونت توسعه ورزش قهرمانی رفتم و بالغ بر نصف روز جلسه داشتم. در نهایت به من گفتند که به فدراسیون ورزش‌های همگانی بروم. مسئول ورزش‌های همگانی گفت که ما اطلاع نداریم و نمی توانیم کاری انجام دهیم. پس از آن  فدراسیون شنا به من نامه‌ای داد مبنی بر اینکه طرح من قابلیت اجرایی دارد اما به اسپانسر نیاز دارم. با شرکت‌های مختلف صحبت کردم و اسپانسر گرفتم، اما همه آنها دقیقه 90 جا زدند.

از نظر روحی و روانی وضعیت بدی داشتم. به دلیل تمرینات زیاد، حرفه و شغلم را هم از دست داده بودم .از نظر اقتصادی لطمه زیادی دیده بودم. چون تمام هزینه های تمرین را خودم می دادم .

پیشنهاد دو میلیاردی اماراتی‌ها

اماراتی‌ها برای اینکه این پروژه را در مرز آن‌ها با نام  خلیج عر بی انجام دهم، دو میلیارد تومان وجه نقد و بورسه تحصیلی تا مقطع دکترا در بهترین دانشگاه‌های دنیا به من پیشنهاد دادند. گفتم: باید روی لباس من عنوان خلیج فارس حک شود.

مسئول کمپانی عربی گفت: خلیج فارس و خلیج عرب را روی لباس چاپ نمی کنیم، فقط عنوان خلیج را می‌نویسیم، من هم گفتم: فقط خلیج فارس و ما چیزی بجز خلیج فارس نداریم.

من فقط بخاطر ایده، تعصب، تعهد و عرقی که نسبت به مملکتم دارم از پیشنهاد آن ها گذشتم.

حمایت هلال احمر و اغاز سفر 85 روزه 

کار عقب مانده بود که یکدفعه معجزه شد، ابوالحسن فقید، رئیس وقت جمعیت هلال احمر رزومه کاری من را خوانده بود.از من دعوت کرد و من را دید. گفت که همه جا در هلال احمر، حرف شماست. برایش توضیح دادم که می خواهم طول خلیج فارس را شنا کنم و هیچکس از من حمایت نمی کند. برای سازمان امداد و نجات نامه نوشت که از این طرح حمایت کنند و به این ترتیب تنها اسپانسر و حامی ما در کل پروژه شنای طول خلیج فارس، جمعیت هلال احمر شد و قایق، لوجستیک، پشتیبانی و منابع انسانی در اختیار ما گذاشت. 28 آذرماه در جزیره هرمز ساعت 9 یا 10 صبح بود که به آب زدم و سفر 85 روزه من آغاز شد. روز اول محفظه من آماده نبود. من بدترین و سخت ترین مسیر خلیج فارس را بدون محفظه شنا کردم. از جزیره هرمز تا تقریبا بندر لنگه، یعنی بیش از سیصد کیلومتر مسیر را بدون هیچ حفاظی شنا کردم اما در سایر روزها درون محفظه بودم.البته مشکلات کم نبود، یکبار عروس دریایی گردن من را زد که 45 روز درمانش طول کشید. هر شب باید پماد ئیدروکورتیزول می زدم و صبح دوباره در آب شور شنا می‌کردم که این کار بسیار سختی بود.

استقبال مردمی

برادرم در طول پروژه مدیر اجرایی تیم ساحلی بود. با یک خودرو پیکاپ در ساحل موازی ما می آمد و اگر احساس می کرد، می توانیم شب را در روستایی بمانیم، هماهنگی‌های لازم را انجام می‌داد.

یک روز وقتی تقریبا یک کیلومتر از جزیره سیراف گذشته بود، برادرم از ساحل بی‌سیم زد که مردم سیراف، منتظرمن هستند. من برگشتم و وارد اسکله سیراف شدم. در آب بودم که صدای نی انبون را شنیدم. باورم نمی شد. خیال می کردم خواب می بینم. اشک می ریختم. دیدم تمام مردم سیراف جمع شده‌اند، نی انبون و ساز کنار آب زده‌می‌شود. شیرینی و شکلات و برگ درخت بر سر ما ریختند. بعد از من خواستند که سفیر فرهنگی سیراف شوم و هر جا که می روم در مورد سیراف صحبت کنم که این اتفاق هم افتاد.

همه مردم جنوب خونگرم و با محبت هستند. باورتان نمی شوددر طول مسیر، هر وقت خسته و درمانده به ساحل می‌رسیدیم، جنوبی‌ها با لباس محلی در ساحل منتظر بودند و ما را به خانه خودشان دعوت می‌کردند. مردم جنوب فوق العاده اند. اصلا جنس‌شان از آب و خلیج فارس است.

شنا بین سه قاره

بعد از پروژه  خلیج فارس من  موقعیت‌های مختلفی را از دست دادم، ولی بعد به فکر پروژه شنای بین سه قاره  آسیا، اروپا و آفریقا افتادم و با مسئولان سازمان آب‌های آزاد جهان مکاتبه کردم. این طرح با استقبال آنها مواجه شد و حتی چند بنگاه اسپانسرینگ بین المللی را به ما معرفی کردند. قرار است مسیر بین سه قاره را با صلح ، نوع دوستی و حفاظت از محیط زیست دریاها شنا کنم.

بر اساس جدول برنامه قصد داریم این کار را در سال 2016 انجام دهیم. من با اقای نهاوندیان در ریاست جمهوری جلسه‌ای داشتم، برنامه را توضیح دادم و او گفت که همه جوره از من حمایت می‌کنند.علاوه بر این الان در دنیا شناخته شده‌ام و اینبار می‌خواهم کاری حرفه‌ای انجام دهم. قرار است در این پروژه از ورزشکاران و هنرمندان شناخته شده جهان دعوت کنیم که در این مسیر به صورت نمادین برای حمایت از محیط زیست در کنار ما حضور داشته باشند.

 

 

 

نظر شما
نظرات
اذر جعفری
|
-
|
۱۰:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۹
0
0
باعث مباهات و افتخار ماست جناب کبادی.قهرمان سختکوشی اراده و تدبیر و هدفمندی ایشان که با تمام کاستی ها افتخاری ملی و تاریخی از خود بجای میگذارند.باشد که از حمایتهای کار ساز و سازنده امورات مادی و احتیاجات پروژه افتخار آفرین بعدی ایشان بهره مند شوند.ممنون
ناشناس
|
-
|
۱۰:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۹
0
0
بسیار بسارجالب بود
پیشنهاد سردبیر
پرونده ویژه